به یاد تو...ببین و بگذر....خاطر به هیچ کس مسپار... |
عصر ها..
عصرها به طور جداگانه ای دلتنگت میشوم ،
دلم میخواهد کنارت بنشینم
در فنجان چایت چند قطره لیمو ترش تازه بچکانم
و هر هنر زنانه ی دیگری که دارم
را برای دم کردن یک فنجان چای عصرانه به کار بگیرم
تا تو عاشقانه تر نگاهم کنی ،
دقیقا وقتی فنجان را به لبت میچسبانی دیوانه میشوم ...
میشود کمی آرام تر به جنون بکشانی ام...
حواست به من باشد
مادربزرگ حواسش به شمعدانی ها بود
گاه حتی همین که
چرخی میزد کنار حوض نگاهشان میکرد
کافی بود برای قد کشیدنشان
بعدها فهمیدم
عشق مراقبت میخواهد
چیزی مثل زمزمهی اینکه
حواست به من باشد ...
![]() در حوالی تو
حوالی
بعضیـها
آنقدر هـوا
دلچسب است
ڪه دوست دارى
یڪ خانه ى نقلى
ڪنارشان اجاره ڪنی
و باخیال راحـت زندگی
را بـا آرامــش تنفــس ڪنی ...
دلم تنگ است یک دنیا
شبیـه حس گلبـرگی
که جـان میگیرد از
بوســه
دلم تنگ است یک دنیــا
بـــرای بوســـــه
بـارانـت به تو فکر می کنم
به تو فکر می کنم مثل آسمان به ستاره وُ
ستاره به شب
به تو فکر می کنم
مثل نقطه به خط
مثل حروف الفباء به عین
مثل حروف الفباء به شین
مثل حروف الفباء به قاف
دوست داشتنت حالم را بهتر می کند
ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﻢ
ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﺍﻳﻦ "ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻱ؟ "
ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﺲ ﻛﻪ ﻋﺎقلند ﻧﻤﻲ ﻓﻬﻤﻨﺪ
ﻛﻪ ﺍﻳﻦ " ﭼﺮﺍ "
ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺍﺳﺖ
ﺍﺻﻼ ﺧﺮﺍبش ﻣﻲ ﻛﻨﺪ
ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﻛﻪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ ﺣﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ .....
موسیقی هیهات ازحمید همایون دانلود مستقیم s8.picofile.com/file/8272659450/Hamed_Homayoun_Heyhat_128.mp3.html
دوستت دارم
وطنم
دستان توست
وقتی که باهر نوازشت
مرز تنم را
حصار می کشی ...
وبا هربوسه ات
انگار تمام رودهای جهان را
در آغوشم سرازیر
می کنی..
آنقدر که تاچهل کالبد بعد
'دوستت دارم'
عشق
اگر عشق شبیه قطره ای آب بود من چشمه ای را به پایت جاری میکردم
اگر شبیه تکه سنگ بود...
کوهی برایت می آوردم...
و اگر شبیه نسیم بود....
گردبادی به سویت می فرستادم
اما
نه عشق شبیه هیچ یک از اینهاست،
و نه من جز قلبم
چیزی برای پیشکش کردن به تو دارم...
تو تنها معجزه ای
من معجزه را فردی مینامم که میشود درآغوشش
عالم وآدم را ازیاد برد !!
تو تنها معجزه ی زندگی منی عشقم.
ادامه مطلب دوستت دارم..
دوستت دارم بہ حدے ڪہ اگر باشی
براےِ تمـامِ لحظہهایت
فرشی از عشــــق پهن مےڪنم
تا تـــــو عاشقانہ قدم بزنی
و من عاشقانہ نگاهت را بدزدمــ
مگر می توان؟
مگر می توان تو را دوست نداشت؟
مثل اینکه
به پرنده بگویی: پرواز نکن!
بغ می کند، میمیرد...
اگر بدانی
اگر بدانی وقتی نيستی چقدر بيهوده ام
تلخم
خراب و هيچم....
اگر بدانی فقط !
هيچوقت نميروی
آقاي زيباي من !
حتی به خواب....
![]() وقتی بر تو عاشقم
وقتي عاشقم حس مي کنم سلطان زمانم
و مالک زمين و هر چه در آن است
سوار بر اسبم به سوي خورشيد مي رانم
وقتي عاشقم
نور سيالي مي شوم
پنهان از نظر ها
و شعر ها در دفتر شعرم
کشتزارهاي خشخاش و گل ابريشم مي شوند
وقتي عاشقم
آب از انگشتانم فوران مي کند
و سبزه بر زبانم مي رويد
وقتي عاشقم
زماني مي شوم خارج ازهر زمان
وقتي بر تو عاشقم
درختان پابرهنه
به سويم مي دوند
مجنون
جان جانم بگزار آدمیان بدانند من دیوانه ی توام
برتو حرجی نمی گیرند
مگر کسی لیلی را به دیده ندامت نگریست؟!
آری جان جانم
همیشه رسوایی نام دیگرش مجنون است..!
عشق
عشق یعنی دستانم را بگیری... نگاهم کنی و بگویی من به بودنت قانعم...
حتی اگر سهم من از تو فقط
لمس چند لحظه دستانت باشد..
ترس..
این قهوه هم سرد شد،
حتما باز هم پشت آن ترافیک همیشگی گیر کرده ای...
می دانی جانم،
انتظار کشیدن دلهره دارد،
دلهره از اینکه نیایی.
اما چشیدن این قهوه سرد ترسناک است!
بعضی چیزها نباید از دهن بیفتند،
چون دیگر طعم گذشته را ندارند،
من از خیلی دیر آمدن می ترسم.
کسی درست مثل تو...دوستت دارم
دوستت دارم هایتان را به کسی بگویید .
بگذارید یک نفر امانت دار راز دلتان شود
دوستت دارمی که بی صاحب بماند بغض می شود .
درد و مرض می شود ،می زند به جانتان
نیمه شبی نفس کم می آورید
عصر یک روز بی دلیل قلبتان درد میگیرد
شب ها سردرد امانتان را می برد
شوخی که نیست
خروارها دوستت دارم بی صاحب مانده روی دلتان
سرریز شده جانتان را نشانه گرفته
باید کسی را پیدا کنید برای این حجم بی انتهای محبت نهفته در قلبتان
کسی که با زل زدن به چشم هایش بداهه های عاشقانه لبریز کند دفتر شعرتان را
خبر آمدنش بی رنگ و رو کند سر تیتر خبر های جهان را
کسی که برایش بجنگید حتی با دست های خالی
کسی که دنبال امن ترین خلوت دنیا برای لحظه های بودنش باشید
کسی را پیدا کنید تا دوستت دارم هایتان را خرج لبخند هایش کنید
کسی که حضورش تلخی قهوه را شیرین کند
کسی درست مثل تو...
"دوستت دارم.."
|
|