به یاد تو...

ببین و بگذر....خاطر به هیچ کس مسپار...

به من بیدارتر بنگر

ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﺪﺍﺭﺗﺮ ﺑﻨﮕﺮ

ﻣﻦ آﻥ ﺣﺲ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍ

ﭼﻪ ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺗﺮﻓﻨﺪ

ﻭﯾﺎ آﻏﺸﺘﻪ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ .....

ﻭ ﻣﯽ ﺩﺍنی

ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﻃﺮﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻫﺮ ﺩﻡ

ﻭ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﺍﺷﺘﯿﺎﻡ ﻣﻦ

ﺍﮔﺮ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﯾﺎ آﻧﯽ

ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮔﻢ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻋﻤﻖ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ .....

ﻣﻦ آﻥ سوز نگاهت را

ﮐﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﻋﻤﻖ دو چشمانم

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ

ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ می مانی

ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽ

ﻭ آﻏﺎﺯﯼ ﻭ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ،ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮﺩﻥ

ﻧﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ.

ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﺪﺍﺭﺗﺮ ﺑﻨﮕﺮ...

من آن طرز نگاهت دوست می دارم

وجودم شعله میگیرد از آن سوز و گداز عمق چشمانت

مرا آتش بزن آری..

به من بیدار تر بنگر...

 

[ پنج شنبه 31 خرداد 1394برچسب:, ] [ 12:20 ] [ هستی ] [ ]
همان دور بمان !(نوشته ای از عزیزدلم )

'''تورا بی دلیل دوست دارم'''

نه ادعای عاشقی کردی

نه کلمات را به بازی گرفتی!!!

ولی عجیب،،،

رخنه کردی میان هوای شعرهایم!!!

 

***با "تو"بارانیم***

همان دور بمان!!!

نزدیک که بیایی،،،

قواعد بازی آدمها مسموممان میکند!!!

 

**بگذار بی دلیل دوستت داشته باشم**

و بنویسم،،،

تا بی خبر بخوانی مرا...!!!!

 

[ پنج شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, ] [ 9:5 ] [ هستی ] [ ]
سرشار...

ﻣﻦ

ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻨﻢ

ﻧﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻦ

ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﻣﻦ ﺑﻨﺸﯿﻨﯽ...

دلم ذره ای از بودنت را می خواهد.

[ پنج شنبه 29 خرداد 1394برچسب:, ] [ 12:0 ] [ هستی ] [ ]
بعضی ها... (نوشته ای از عزیز دلم..)

بعضی ها؛

شبیه عطر بهارنارنجی هستند در کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ دلت،

نفس میکشی...

آنقدر عمیق؛ که عطر بودنشان را تا آخرین ثانیه ی عمرت؛ در ریه هات ذخیره کنی...

بعضی ها؛

شبیه ماهی قرمز کوچکی هستند که افتاده اند در تنگ بلورین روزگارت؛

جانت را با جان و دل در هوایشان؛ تازه میکنی...

بعضی ها؛....

بعضی ها؛

آرامش مطلقند؛

لبخندشان...

تلالو برق چشمانشان،

صدای آرامشان...

اصلِ کار، تپش قلبشان...

انگار که یک دنیا آرامش را به رگ و ریشه ات تزریق میکند ...

 

و آنقدر عزیزند؛

آن قدر بکرند؛

که دلت نمی آید حتی یک انگشتت هم بخورد بهشان...

میترسی تمام شوند و تو بمانی و یک دنیا حسرت...

بعضی ها؛

بودنشان...

همین ساده بودنشان...

همین نفس کشیدنشان؛

یک عالمه لبخند می نشاند روی گوشه لبمان...

 

اصلا خدا جان؛

در خلقت بعضی ها؛ سنگ تمام گذاشته ای ...

 

سایه شان کم نشود از روزگارمان

و من چقدر دوست دارم اين بعضي هارا... متشکرم که هستی!

[ پنج شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, ] [ 9:0 ] [ هستی ] [ ]
می نویسم از تو...

مي نويسم از تو

از تو اي پاك ترين ، تازه ترين نغمه ي عشق

تو كه سر سبز ترين منظره اي ،

تو كه سرشار ترين عاطفه را ، نزد تو پيدا كردم

وتو كه سنگ صبورم هستي...

 در تمام لحظاتي كه خدا شاهد اندوهم هست

به تو مي انديشم و به تو مي بالم

و ز تو مي گيرم هر چه انگيزه درونم دارم.

روزها مي گذرد ، عشق ما رو به خدايي شدن است!

رو به برتر شدن از هر حسي ، كه در اين عالم خاكي پيداست!

دوستت مي دارم از همين نقطه ي خاكي تا عرش

دوستت مي دارم از زمين تا به خدا....

"خيلي دوستت دارم نفسم" 

 

[ پنج شنبه 28 خرداد 1394برچسب:, ] [ 8:32 ] [ هستی ] [ ]
خیانت..

آدم احمق

همیشه در فکر مواظبت از عشقش است

تا مبادا به او خیانت کند

و آدم عاقل

آنقدر قلب معشوقش را از عشق لبریز می کند

که دیگر جایی برای پرسه زدن

آدمهای دیگر باقی نمی ماند.

[ یک شنبه 27 خرداد 1394برچسب:, ] [ 8:35 ] [ هستی ] [ ]
مرا فتح کن...

تنها مرز میان ما

همین پیراهنی ست

که بر تن کرده ام.

مرا فتح کن...

این جغرافیا را تغییر بده!

 

[ یک شنبه 27 خرداد 1394برچسب:, ] [ 8:30 ] [ هستی ] [ ]
من فقط به این دلخوشم...

دستهایت را بی بهانه به من بسپار،

روی یک ریل با من همقدم شو،

تو آن سو من این سو،

می خواهم عاشقانه تا انتهای ریل با تو باشم.

می دانم یک ریل همیشه یک خط موازیست،

می دانم تقاطع ندارد،

می دانم جفت شدنی در کار نیست،

من فقط به این دلخوشم

که قراراست به موازات تو قدم بردارم...

[ شنبه 23 خرداد 1394برچسب:, ] [ 10:9 ] [ هستی ] [ ]
من یا تو؟

کدامیک از ما بدجنس تریم؟

من؟

که آرزوی داشتن و بودنت یکدم رهایم نمی کند؟

یا تو؟

که برای دوست داشتنت مرا مواخذه  می کنی؟

کدامیک بچه تریم؟

من؟

که کودکانه بهانه چشمهایت را می گیرم؟

یا تو؟

که بچه گانه شعرم را خط خطی می کنی؟

کدامیک عاشق تریم؟

من؟

که ذره ذره وجودم چون شمع در حسرت نگاهت آب می شود؟

یا تو؟

که شعله نگاهت هردم شعله ور نگشته خاکسترم می کند؟

کدامیک بازیگوش تریم؟

من؟

که دلم در هوس گرمی دستان و بوسه هایت هر لحظه می تپد؟

یا تو؟

که با هر کرشمه ات بیچاره دلم را به آتش زده ای؟

… ها؟! …کدامیک؟ 

[ چهار شنبه 26 خرداد 1394برچسب:, ] [ 11:50 ] [ هستی ] [ ]
مثل نفس کشیدن...

مثل نفس کشیدن

بی آنکه بدانم به تو می اندیشم

افکار من آزادند به هر کجا که می خواهند بروند

و عجیب است که همه راهشان به سوی توست

و این حس را  به من می دهند که می خواهم با تو باشم

و چه جایی امن تر از چشمانت، قلبت و آغوشت؟!

چیزی وجود ندارد که من بیشتر از با تو بودن بخواهم

دنیا را از دست می دهم و تو تمام دنیای من می شوی

به هر سمتی که می روم به تو می رسم

 فکر کردن به تو گداری ست برای عبور از طوفان تنهائی

وقتی به تو می اندیشم تمام رؤیاها به دنبالم می افتند

و فاصله چیزی نیست جز باغ هایی که در آن گل های اشتیاق می روید

چیزی بالاتر از این نیست که من سبب خوشبختی تو باشم

و تو کلید دار تنها گنجینۀ دنیا

... تو در قلب من

هر روز ِ بی تو مثل یک روز ِ بی خورشید است، نفسم می گیرد!

تو را با قلبم می بینم و با روحم می بوسم. 

 

[ چهار شنبه 23 خرداد 1394برچسب:, ] [ 10:0 ] [ هستی ] [ ]
وقتی تو با من نیستی!

وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند؟

از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند؟

از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی؟

تکرار من در من مگر از من چه می ماند؟

غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی

غیر از غباری در لباس تن چه می ماند؟

از روزهای دیر بی فردا چه می آید؟

از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند؟

[ چهار شنبه 26 خرداد 1394برچسب:, ] [ 11:40 ] [ هستی ] [ ]
فراموش نخواهی شد..

زیبایی ها را چشم می بیند

و مهربانی ها را دل

چشم فراموش می کند ،

امادل هرگز

پس بدان تا زمانی که دل زنده است

فراموش نخواهی شد..

 

[ چهار شنبه 26 خرداد 1394برچسب:, ] [ 11:18 ] [ هستی ] [ ]
اسیر...

جان اسیر دل،

    دل اسیر دوست.

          دوست چه میداند...

                       دل اسیر اوست !!!

[ چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:, ] [ 17:17 ] [ هستی ] [ ]
بیشتر از نبودنت..

 

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻧﺼﻔﻪ ﻭ ﻧﯿﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﺪ!

ﯾﮏ ﺯﻥ ﺭﺍ ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺮﺳﺘﯿﺪ

ﯾﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﻫﺎ ﮐﺮد!

ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﯼ ﻓﺮﺳﻮﺩﻩ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ...

ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻩ ..

 

[ چهار شنبه 23 خرداد 1394برچسب:, ] [ 9:45 ] [ هستی ] [ ]
انقلاب زندگیم...

تو هم شده‌ای انقلاب زندگی من..

حالا هر آنچه در زندگی من است تاریخ دار شده...

قبل از تـــو... بعد از تـــو...

قبل از تو زیستن بی معنی بود

اما بعد تو برایم زندگی معنا پیدا کرد.

حالا انتظارت را می کشم معنای زندگیم.. 

[ چهار شنبه 25 خرداد 1394برچسب:, ] [ 11:12 ] [ هستی ] [ ]
احساس می کنم که خدا قول داده است...

 احساس می کنم که خدا قول داده است

دیگر در این جهان خبری از عذاب نیست

 

دیگر میان خاطره هامان ، از این به بعد

چیزی به اسم دلهره و اضطراب نیست

 

باور کن این خدا که خودش عاشقت کند

حتماً زیاد خشک و مقدس مآب نیست

 

پاشو بیا کمی بغلم کن ، ببوس، تا

باور کنم حضور تو ایندفعه خواب نیست

 

من را ببوس تا همه ی شهر پر شود

این اتفاق هر چه که باشد سراب نیست

 

دنیا سر جدایی ما شرط بسته است

اما دعای شوم کسی مستجاب نیست... 

[ چهار شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, ] [ 11:10 ] [ هستی ] [ ]
بی تابم!

باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم

تقصیر باران نیست...می گویند: بی تابم

 

گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی

طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم

 

هر صبح،بی صبحانه از خود می زنم بیرون

هرشب کنار سفره،بُق کرده ست بشقابم

 

بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر

می گردم و انگار دستی می دهد تابم

 

شب ها که پیشم نیستی...خوابم نمی گیرد

وقتی نمی بوسی مرا...با "قرص" می خوابم!

[ چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:, ] [ 9:6 ] [ هستی ] [ ]
تسلیت...

گاهی معشوق بر خلاف قوانین فیزیک عمل می‌کند

هر چه به او نزدیک‌تر می‌شوی

دورتر به نظر می‌رسد!

هر چه فاصله‌اش بیشتر می‌شود

بزرگ‌تر به نظر می‌رسد!

چشم می‌بندی می‌بینیش

چشم باز می‌کنی نیست

هرگاه دیدی چنین است

صمیمانه به خودت تسلیت بگو!

[ چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:, ] [ 9:5 ] [ هستی ] [ ]
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست. ..

 

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

 

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

 

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

 

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن

من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

 

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

 

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست

[ شنبه 19 خرداد 1394برچسب:, ] [ 12:45 ] [ هستی ] [ ]
گمشده...

سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

 که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟

هیچ کس حال مرا درک نکرد..!

تویی آن گم شده‌ام... 

که جهان بی تو گلم بی معناست.... !

Image result for ‫عكس وبلاگ‬‎

[ شنبه 19 خرداد 1394برچسب:, ] [ 12:54 ] [ هستی ] [ ]
بامن بیا....

دوستت دارم ولی اصلاً نمی‌دانم چرا؟!

آه..! این بی‌ پاسخی دیوانه‌ تر کرده مرا

 

عقل را مأمور کردم پاسخی پیدا کند

گفت معذور است از فهمیدن دیوانه‌ها

 

حال این دیوانه را دیوانه می‌فهمد فقط

عشق جز دیوانه‌ بازی نیست ! آن هم بی‌هوا !

 

من نمی‌ترسم... تو با من دل به دریا می‌زنی؟

شک نکن معشوق من! من می‌روم، با من بيا...

 

[ پنج شنبه 17 خرداد 1394برچسب:, ] [ 18:10 ] [ هستی ] [ ]
دوستت دارم..

 

والله آقا جان! به قرآن! دوستت دارم 

یا نه! به جان هر دوتامان دوستت دارم

 

هر طور باشی... خوب یا بد... هر کسی باشی 

گیرم به فرض، اصلاً که شیطان ! دوستت دارم

 

آری! علی رغم تمام تلخ‌کامی‌ها 

شیرین‌ترین هستی؛ کماکان دوستت دارم

 

شاید قبولش سخت باشد اندکی امّا 

آه! از صمیم قلبم، از جان... دوستت دارم

 

حتی به عشقم  ذرّه‌ای ایمان نداری

من با همین سستی ایمان، دوستت دارم

 

هر لحظه بیش از پیش می‌خواهم تو را... اما

از قبل.. بعداً....بیشِ از الان ، دوستت دارم

 

[ پنج شنبه 16 خرداد 1394برچسب:, ] [ 12:9 ] [ هستی ] [ ]
خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

 

 خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

 

گذاشت سرخ ترین سیب ،سیب من باشـد

 

حسود نیستم اما کسی بغیر خودم

 

غلط کند که بخــواهد رقیب من باشــد...

 

 

[ پنج شنبه 16 خرداد 1394برچسب:, ] [ 13:9 ] [ هستی ] [ ]
من خدای غزل نــاب نگاهت شده ام

 

مثل هر روز هوس عشق خودت زد به سرم

چنــد  وقتي  شده  از  زندگیــــم  بی خبرم

 

این همه فاصله ، ده جاده ، صد ریـــل قطار

بال پــروازِ دلـــم کــــو که به سویت بپرم ؟

 

اين همه درد پس از عشق كه عاقل نشدم

پدرعشـــــق بسوزد  کـــه  درآمد  پدرم

 

بی تو دنیا به درک، بی تو جهنم به درک

کفــر مطلق شده ام   دایره ای بی وترم

 

من خدای غزل نــاب نگاهت شده ام

از رگ گردن تــو ، من به تو نزدیک ترم..!

 

[ پنج شنبه 16 خرداد 1394برچسب:, ] [ 12:8 ] [ هستی ] [ ]
دلم تنگ است...

این روزها

باتو،

به وسعت تمام نداشته هایم 

حرف دارم...

اما مجالی نیست تا بنشینی 

به پای این همه حرف..

دلم تنگ است،

فقط برای حرف زدن باتو...

[ پنج شنبه 14 خرداد 1394برچسب:, ] [ 18:48 ] [ هستی ] [ ]
همیشه دلیل برای ماندن هست...

 

همیشه برای “ماندن ” دلیل هست …

و برای “رفتن” بهانه.

 

همیشه برای “خواستن” نیاز هست …

و برای “رد کردن”، مصلحت.

 

همیشه برای “داشتن” فضا هست …

و برای “نداشتن” تقصیر.

 

این که سوار بر کدام کوپه این قطار شوی،

به پای ماندن و دست خواستن و عشق داشتنت، بر می گردد.

 

اگر داری که بسم الله …

اگر نه، جهان پر است از “بهانه” و “مصلحت” و “تقصیر” بی حساب !

 

[ پنج شنبه 14 خرداد 1394برچسب:, ] [ 18:48 ] [ هستی ] [ ]
دیوار به دیوار

 دیوار به دیوار

همسایه ی دلت

                 می شوم

اما تو

مثل شهروندان بالای شهر

از هم سایه ات

         بی خبری!

[ پنج شنبه 12 خرداد 1394برچسب:, ] [ 15:47 ] [ هستی ] [ ]
شور دردناک..

آهسته تر بیا

غوغا نکن که دلم

با شور دردناک نفس های گرم تو

بی تاب می شود .

 

آهسته تر بیا،دلواپسم نکن،

برای خاطره بازی

فرصت ، همیشه هست .

 

 

 

[ پنج شنبه 11 خرداد 1394برچسب:, ] [ 15:46 ] [ هستی ] [ ]
فکرش را بکن...!

 

ديدنت در زیر باران، عطر گندم‌زار… فکرش را بکن!

با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار… فکرش را بکن!

 

در سر کارت رویارو شوی با عشق و بعـد از سال‌ها

بوسه و گریه، شکوه لحظه‌ی دیدار… فکرش را بکن!

 

سایه‌ها در هم گــره، نور ملایـــم،حس وحال مشترک

خنده خنده پر شوی خالی شوی هربار… فکرش را بکن!

 

ابـــر باشم تا کـــه ماه نقــره‌ای را در تنــم پنهــان کنم

دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار… فکرش را بکن!

 

دست در دست گذارم ، سر به روي شانه ات…

از لبانت قند گيرم، از تن و جانت قرار…فکرش را بکن!

 

چشم در چشمت بدوزم حال و روز گل کند

جان بگیرم ،مست گردم از نگاهت یار… فکرش را بکن!

 

 عاشقی را دوست دارم در جوار سایه ات

زندگی را با تو باشم در کنارت یار! فکرش را بکن!

 

 

[ پنج شنبه 7 خرداد 1394برچسب:, ] [ 15:36 ] [ هستی ] [ ]
بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست

بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست

گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست

 

بگذار  دست های  تـــو  با  گیسوان  من

سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست

 

دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق

چیزی که دیر می برد از آدم آبروست!

 

آزار  می رسانــم  اگـــر  خشمگیــن  نشو

از دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نکوست

 

من را مجال دلخوشی بیشتر نداد

ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

 

آغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!

بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست

[ پنج شنبه 7 خرداد 1394برچسب:, ] [ 11:21 ] [ هستی ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

آهنگ
دانلود آهنگ جدید کد راست کلیک ممنوع


  • شوم