به یاد تو...

ببین و بگذر....خاطر به هیچ کس مسپار...

همه جا دلگیر است

شبیه باران بر دریا

 

تنها به تو فکر می کنم

 

و سهم بیشتری 

 

از قدم زدن در پیاده رو را

 

مال خودم می کنم

 

 

دست  دلم را به دست می گیرم

 

و در کوچه ها تاب می خوریم

 

به هر جا که بروم

 

 

به بلندترین نقطه ی شهر

 

فرقی نمی کند

 

اصلا به هرجایی که تو بودی باید رفت

 

دلم

 

مثل غروب جمعه

 

همه جا دلگیر است.

 

[ سه شنبه 31 فروردين 1395برچسب:, ] [ 17:20 ] [ هستی ] [ ]
مرا بتاب

مرا بتاب... 

بتاب از گلایه بیزارم

 

مرا بخواب

بخواب در عطش گرفتارم

 

مرا ببر

به شروع دوباره در پایان

 

مرا ببر

ببر به تو را دوست می دارم

[ دو شنبه 30 فروردين 1395برچسب:, ] [ 17:27 ] [ هستی ] [ ]
بی تو بهشت نمی شود

فروردین دارد تمام می شود

 

اولین باران بهار را که کنار من نبوده ای

 

خودت را

 

به اولین شکوفه ی اردیبهشت برسان

 

می دانی که؛

 

اردیبهشت بی تو... بهشت نمی شود!

 

[ دو شنبه 30 فروردين 1395برچسب:, ] [ 14:42 ] [ هستی ] [ ]
نگاهت

نگاهت را به آفتاب گره بزن 

 

واژه ها

 

در نگاه امن تو شعر می شوند

 

آقای من

 

نگاهت را به آفتاب گِره بزن...

 

ببین که زندگی چگونه در نگاهت می‌بارد

 

پنجره را برای تو باز کرده ام

 

عطرت به باد بسپار...

 

ببین که این زندگی

چگونه در آغوش تو نفس می کشد

 

حسی در تو پنهان است که بوی بهار می دهد

 

حضور تو آفتابیست که

 

می‌باردُ

 

می‌باردُ

 

می‌بارد

 

تو

 

عشقت

 

نمِ باران دارد...

 

[ دو شنبه 30 فروردين 1395برچسب:, ] [ 14:38 ] [ هستی ] [ ]
ماندن...

تمام روز 

در این فکرم

که چگونه صدایت بزنم

تا برگردی

و چگونه نگاهت کنم

که دلت بلرزد و 

بمانی. .

 

تمام روز 

در این فکرم

که حروف را 

چطور کنار هم بچینم

که از ته دل بگویم

"دوستت دارم" 

آنقدر که دیگر 

پاهایت سست شوند 

و بمانی که بمانی !

 

و تمام شب . . 

در این خیال پرسه بزنی 

که " ماندن "

چه لذتی دارد. . !

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ شنبه 28 فروردين 1395برچسب:, ] [ 15:56 ] [ هستی ] [ ]
تو را تا بی نهایت دوست دارم

"تو "را در قلب 

شعرم مےگذارم

بِہ نامِ « عشق » 

آن را مےنگارم 

تمامِ حرفِ من 

در شعر این بود

« تو» را تا بےنهایت

                        دوست دارم.

[ جمعه 27 فروردين 1395برچسب:, ] [ 22:7 ] [ هستی ] [ ]
مرا صدا بزن...

در لحظه هاى تنهایى ام

خیال تو را مى بوسم

و در لابه لاى سکوتم 

تو را فریاد مى زنم

و در همه ى نفس هایم

هواى تو را 

نفس مى کشم

مثل همان شاعر قدیمى ، مثل نیما

" تو را من چشم در راهم شباهنگام "

شباهنگام

مرا صدا بزن 

مرا به خلوت حضورت ، میهمان کن

و از دردها و هَمهَمه ها

رهایم کن.

 

[ پنج شنبه 26 فروردين 1395برچسب:, ] [ 14:6 ] [ هستی ] [ ]
نیاز و اشتیاق

نیاز دارم به شنیدن صدای تو

اشتیاق به بودن در کنار تو

و درد سودا زده ای

از سر نبودن تو در کنارم است

 

شکیبایی ، شکنجه من است

نیازی مبرم دارم به تو ، ای پرنده عشق

به مهر تابناکت بر روز یخ زده ام

به دست یاری دهنده ات بر زخم هایم

که راویشان هستم

 

آه ، نیاز ، درد ، اشتیاق

بوسه های پر دوامت ، مایه حیات من

ناکامم نگذار تا بمیرم با بهار

 

وقتی که نیستی گل من 

دوست دارم که باز آیی

تا آرام کنی معبد اندیشه را

که با نور ازلیش نابود می کند مرا

[ چهار شنبه 25 فروردين 1395برچسب:, ] [ 19:8 ] [ هستی ] [ ]
دستت را به قلبم بده

قدمهــایت را می شمـــــارم

نفس های کوچه به شمــــاره افتاده

وقتی رسیدی

دستت را به قلبـــم بده

مـــن هـــــوای نفـــس هایت را دارم

 

[ چهار شنبه 25 فروردين 1395برچسب:, ] [ 19:6 ] [ هستی ] [ ]
تو را نفس می کشم

دلتنگ توأم

و قطره قطره ی اشکم

دانه دانه ی پرنده هایی ست

که از قفس دلم

رها می شوند

 

 چیزی  در درونم

فرو می ریزد

خالی می شوم

شور می گیرم

مست می شوم

عشق می نوشم

و در نزدیک ترین دور دنیا

همین جا

در حصار بی قراری های هر روزم

تو را نفس می کشم....

 

[ سه شنبه 24 فروردين 1395برچسب:, ] [ 18:4 ] [ هستی ] [ ]
مگر می شود؟

 

مگر می شود

بوی " تو " را داشت و

خاطراتت را بوئید و

تو نباشی و اشک نباشد ؟

شبت به خیر عزیزم

به یاد شبهایی که

می تونستم بهت شب به خیر بگم.

 

[ دو شنبه 23 فروردين 1395برچسب:, ] [ 22:46 ] [ هستی ] [ ]
ساده نیست...

آن قدر هم ساده نیست

بیایی

عاشقانه در زندگی ام نفس بکشی

بعد بگویی که رفتنت

تقدیر است 

و من لبخند بزنم

 

انتهای این سرنوشت

ویرانی من است

و ویرانی آن چه ترا 

ناگزیر از این تقدیر می کند

 

 عزیزم

سلام مرا

به جاده هایی که تقدیرشان دیدن تو نیست

برسان

من عاشقی هستم

که تقاص بوسه های گم شده اش را

نمی تواند از هیچ کس بگیرد

و به تنهایی ویران می شود

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ دو شنبه 23 فروردين 1395برچسب:, ] [ 14:4 ] [ هستی ] [ ]
بی تابی..

بی‌خوابی‌ام را

شاید یک شب در آغوش تو چاره می‌کنم!

عشق من

بی‌تابی‌ام را چه کنم .

[ یک شنبه 22 فروردين 1395برچسب:, ] [ 18:10 ] [ هستی ] [ ]
همیشه محتاجم

گاهی که نه

همیشه

به چیزی بیشتر از شنیدن

دوستت دارم محتاجم!

 

به چیزی شبیه،

آسوده چشم باز کن

همیشه کنارت هستم...

[ یک شنبه 22 فروردين 1395برچسب:, ] [ 18:3 ] [ هستی ] [ ]
بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست

نفسم بند نفسهای کسی هست که نیست

بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست

 

غرق رویای خودش پشت همین پنجره ها

شاعری محو تماشای کسی هست که نیست

 

درخیالم وسط شعر کسی هست که هست

شعر آبستن رویای کسی هست که نیست

 

کوچه درکوچه به دستان تو عادت میکرد

شهری ازخاطره منهای کسی هست که نیست

 

مثل هرروز نشستم سر میزی که فقط

خستگی های منو چای کسی هست که نیست

 

زیر باران دو نفر, کوچه، به هم خیره شدن

مرگ این خاطره ها پای کسی هست که نیست

 

[ جمعه 20 فروردين 1395برچسب:, ] [ 23:11 ] [ هستی ] [ ]
هنوز دوست نمی دارمت "مگر به تمامی"

کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟

که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت

 

 به قصه ی تو هم امشب درون بستر سینه

هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت

 

 تهی است دستم اگرنه برای هدیه به عشقت

چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت

 

 چگونه می طلبی هوشیاری از من سرمست

که رفته ایم ز خود پیش چشم هوش ربایت

 

هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز

به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایت

 

 دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست

اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت

 

 هنوز دوست نمی دارمت مگر به تمامی

که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت

 

 در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی

نهم جبین وداع و سر سلام به پایت.

 

 

 

[ یک شنبه 15 فروردين 1395برچسب:, ] [ 15:34 ] [ هستی ] [ ]
هر لحظه با من باش...

هرلحظه با من باش ، در روح من جاری

تکرار شو درمن ، در خواب و بیداری

 

گهواره مهتاب ، شب خواب می بینه

که از چشای تو، انگور می چینه

 

هرماجرا شیرین ، هر روز رویایی

بی تو همه کابوس ، کابوس تنهایی

 

هرلحظه با من باش ، در انزوای من

تا آخر قصه ، تو ماجرای من

 

تکرار شو، شاید ما سهم هم باشیم

شاید به جرم عشق ، ما متهم باشیم

 

تا درحضور تو،آشفته خویشم

در سفره عشقت ، درویش درویشم

 

هرلحظه با من باش ، در روح من جاری

تکرار شو درمن ، در خواب و بیداری

 

در باد می لرزه ،گهواره مهتاب

در بزم خورشیدی ، این سفره رو دریاب

 

انگور مهمان کن ، در بزم نان و عشق

هرلحظه با من باش تا امتحان عشق

 

تکرار شو، شاید ما سهم هم باشیم

شاید به جرم عشق ، ما متهم باشیم

 

[ جمعه 13 فروردين 1395برچسب:, ] [ 13:52 ] [ هستی ] [ ]
دنیای من مانند زندان است بی تو..

دنیای من مانند زندان است بی تو

هر چار فصلم چون زمستان است بی تو

 

دلتنگی ام پایان ندارد،خوب می دانم-

این کوچه ها یکریز باران است بی تو

 

هر کس که می بیند مرا، دیوانه پندارد

اوضاع من بس نابسامان است بی تو

 

باور ندارم خوش خبر باشد برای من

این قافله که رو به کنعان است بی تو

 

تو بت شدی تا بت پرستی پیشه ام باشد

این بت پرستی عین ایمان است بی تو

 

[ جمعه 13 فروردين 1395برچسب:, ] [ 13:49 ] [ هستی ] [ ]
همیشه با تو بهار و همیشه بی تو خزان

شبی دوباره و ای کاش های تکراری

فدای چشم قشنگت، هنوز بیداری؟

 

بهار من! نکند شرط بسته ای با خود

تمام پنجره ها را ستاره بشماری؟

 

چقدر مانده به اتمام این شب تاریک؟

چقدر مانده که دست از سکوت برداری؟

 

دوباره حرف بزن خوب من! نمی خواهد

که احترام سکوت مرا نگهداری

 

تمام طول شب این بود فکر عاشق تو

که مثل آن همه دیروز دوستش داری؟

 

تمام طول شب این بود حرف چشمانت

که آی عاشق دیوانه! با توام، آری

 

همیشه با تو بهار و همیشه بی تو خزان

حکایت من و تقویمهای دیواری

 

سه سال از آن صبح عاشقانه گذشت

و تو هنوز به احساس من وفاداری

 

تو هیچ فرق نکردی، هنوز شیرینی

هنوز شکل همان روزهای دیداری

 

چرا بهانه و ای کاش؟ ما که می دانیم

تمام می شود این انتظار اجباری

 

دوباره صبح، همان صبح ناب خواهد شد

دوباره خواب پر از رنگ و بوی بیداری

 

[ یک شنبه 8 فروردين 1395برچسب:, ] [ 19:29 ] [ هستی ] [ ]
هر آنچه باشی دوستت دارم

اصلا نمی خواهم برایم این و آن باشی

کافیست تو تنها مال من باشی

 

عشق است ، من هرآنچه باشی دوستت دارم

دریا اگر باشی ... اگر آتشفشان باشی

 

 از ناگهانی اتفاق افتادنت پیداست

باید برایم از خداوند ارمغان باشی

 

 باید بتابی بعد باران های پی در پی

در تیره روزی های من رنگین کمان باشی

 

 بگذار ماه آسمان ، مال خودش باشد

وقتی تو قرص ماه حوض خانه مان باشی

 

 گفتند دریا شو ، تمام آسمان در توست

دریا نخواهم شد مگر تـــو آسمان باشی !

 

 

 

 

 

[ یک شنبه 8 فروردين 1395برچسب:, ] [ 19:26 ] [ هستی ] [ ]
گر تو باشی....

گر تو باشی ماه من، تاریکی شب دیدنی است 

چشم تو در خواب باشد، نازنین بوسیدنی است

 

خالق هستی چو نقاشی، کشیده روی تو 

مثل گیلاس است لبهایت، نگارم چیدنی است

 

دست و پا گم میکنم، تا بوی عطرت میرسد 

ضرب قلبم چند برابر، حال و روزم دیدنی است

 

میشود شاعر به شوقت، هم قلم، هم دفترم 

شعر در وصف تو باشد، نازنینم خواندنی است

 

گاه گاهی سر بزن، بر عاشق دل خسته ات 

رد پایت تا ابد، بر خاطراتم ماندنی است

 

خنده کن، بشکن سکوتی که به شبها آمده

با صدای خنده ات، غصه ز دنیا راندنی است

[ یک شنبه 8 فروردين 1395برچسب:, ] [ 19:22 ] [ هستی ] [ ]
آخر این فاصله ها جان مرا میگیرد

هوس لعل تو ایمان مرا میگیرد

گنه عشق تو دامان مرا میگیرد

 

جان من دست تو اما دل تو دور زما

آخر این فاصله ها جان مرا میگیرد

 

دل به دریا زده ام تا که ببوسم زلبت

موج چشمان تو سامان مرا میگیرد

 

باعث بودن من با دل من راه بیا

رفتنت علت و برهان مرا میگیرد

 

من خودم آرشم و ناوک مژگان شما

عاقبت قدرت عصیان مرا میگیرد

 

گریه تسکین،ولی بیشتر از حد که شود

آخرش نور دو چشمان مرا میگیرد

 

نظری گر بکنت غیر به تو، میمیرم

گوییا یوسف کنعان مرا میگیرد

[ چهار شنبه 4 فروردين 1395برچسب:, ] [ 12:32 ] [ هستی ] [ ]
کجاست؟

این زمان یارب مه محمل نشین من کجاستـــــ؟

آرزو بخش دل اندوهگین من کجاستـــــ؟

 

جانم از غم بر لب آمد، آه از این غم، چون کنم؟

باعث خوشحالی جان غمین من کجاستـــــ؟

 

ای صبا یاری نما اشک نیاز من ببین؛

رنجه شو بنگر که یار نازنین من کجاستــــــ؟

 

دور از آن آشوب جان و دل، دگر صبرم نماند

آفت صبر و دل و آشوب دین من کجاستــــــ؟

 

محنت و اندوه هجران کشت چون وحشی مرا

مایهٔ عیش دل اندوهگین من کجاستــــ؟

[ چهار شنبه 4 فروردين 1395برچسب:, ] [ 12:30 ] [ هستی ] [ ]
همین احساس خوب

همین که پیش هم باشیم، همین که فرصتی باشه

همین که گاهی چشمامون تو چشم آسمون وا شه

 

همین که گاهی دنیا رو با چشمای تو می بینم

همین که چشم به راه تو میون آینه می شینم

 

بازم حس می کنم زنده ام، بازم حس می کنم هستم

بگو با بودنت دل رو به کی غیر تو می بستم؟

 

همین که می شه یادت بود تو روزایی که درگیرم

که گاهی ساده می خندم، گاهی سخت دلگیرم

 

همین احساس خوبی که دلت سهم منو داده

همین که اتفاق عشق برای قلبم افتاده

[ دو شنبه 2 فروردين 1395برچسب:, ] [ 15:22 ] [ هستی ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

آهنگ
دانلود آهنگ جدید کد راست کلیک ممنوع


  • شوم