به یاد تو...

ببین و بگذر....خاطر به هیچ کس مسپار...

بدون حد و مرز دوستت دارم

 مرا ترجیح بده

به قدم زدن و غرق شدن در موسیقی
به خندیدن... ؛ رقصیدن...
 
مرا ترجیح بده
به این کتاب ها... به داستان ها...
به نشستن و از باران گفتن...
 
مرا ترجیح بده
به لذت استشمام عطر اقاقی ها
به تماشای غروب... به بافتن رویا...
 
مرا ترجیح بده
به زندگی... به خواب... به مهتاب...
 
مرا به همه ی دنیا ترجیح بده...
من ارزشش را دارم!
تنها منم که تو را
بدون مرز
بدون حد
بدون قانون دوست دارم!
مرا ترجیح بده به خواندن همین جملات...
 
 
[ دو شنبه 31 خرداد 1395برچسب:, ] [ 1:1 ] [ هستی ] [ ]
خیالت

 خيالت

 
ليوان آبي ست كه هر شب بالاي سر ميگذارم
 
 
نيمه شب از خواب نداشتنت ميپَرم
 
جرعه اي مي نوشمت 
 
آرامم ميكند
 
و اين داستان ادامه دارد....
[ دو شنبه 31 خرداد 1395برچسب:, ] [ 17:6 ] [ هستی ] [ ]
یاد تو
وقتی می گویند نیست ،
 
کاغذ را گفته باشند یا برق را ...
فرقی ندارد ،
من یاد تو می افتم .
 
[ دو شنبه 31 خرداد 1395برچسب:, ] [ 17:6 ] [ هستی ] [ ]
منتظر هستم

 مهربانی خواندم از طرز نگاهت بارها

دوستت دارم عزیزم با همین معیارها
 
از تمام دردهایم با تو صحبت میکنم
از تمام ناخوشی ها از همه آزار ها
 
منتظر هستم بیایی با لبم قسمت کنی
بوسه های ناب و شیرین از همان کشدارها
 
از همان هایی که هر شب در کنار پنجره 
می گرفتیم از لب هم در پی دیدار ها 
 
از همان هایی که اصلا قابل توصیف نیست
از همان گلبوسه های بعد از آن اصرار ها
 
بی تو هیچم هیچ مانند کویری بی علف 
با تو من رقصان و شادم مثل گندمزارها 
 
طاقت دوری ندارم کاش می دیدم تو را
کاش می شد بشکند ما بین ما دیوار ها
[ دو شنبه 31 خرداد 1395برچسب:, ] [ 17:5 ] [ هستی ] [ ]
خود که می دانی

  من کجایابم کسی را درجهان همتای تو؟

تو کجایابی به دنیا در جنون همپای من؟
 
من کجا جویم چوچشمان سیاهت اخگری؟
توکجا جویی دلی را چون دل شیدای من؟
 
خود که میدانی دلم جزتو ندارد همدمی
گرتو هم ازخود برانی این دل من، وای من
 
شب نورد کوچه های غم شدم با یاد تو
تو چه میدانی ز اندوه و غم شبهای من؟
 
شب همه شب تا سحر از هجر تو
شعر غم را می سراید این دل تنهای من
 
مهربانی تو کوته چون نسیمی درسحر
هجر تو بی انتها چون ریشه غمهای من
 
گشته "هستی " ازغم هجرت چو مجنون دربدر
درکجای این بیابانت بجویم آخر ای مجنون من...
[ یک شنبه 30 خرداد 1395برچسب:, ] [ 14:53 ] [ هستی ] [ ]
بدون تو

 بدون تو

چگونه 
طاقت آورم !
منی که در نگاهِ تو
شناورم ....
 
 
[ یک شنبه 30 خرداد 1395برچسب:, ] [ 14:48 ] [ هستی ] [ ]
تشنه دیدار تو
تشنه یک لحظه دیدار توام ، حال  مرا
 
روزه داری لحظه افطار می فهمد فقط 
[ یک شنبه 30 خرداد 1395برچسب:, ] [ 14:42 ] [ هستی ] [ ]
بوی دستانت

 

گر چه از آغوش تو سهمی ندارم
 جز خیال
 
 
بوی دستان تو را می جویم
از پیراهنم
 
 
[ یک شنبه 30 خرداد 1395برچسب:, ] [ 14:40 ] [ هستی ] [ ]
دل کندن آسان نیست

 ای زندگی بردار دست از امتحانم

چیزی نه میدانم نه می خواهم بدانم
 
دل سنگ یا دلتنگ، چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین‌ کمانم
 
کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست
اکنون که می‌بینند خارم، در امانم
 
دلبسته‌ی افلاکم و پا بسته‌ی خاک
فواره‌ای بین زمین و آسمانم
 
آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی‌گفتم بمانم یا نمانم ؟
 
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل‌ کندن آسان نیست! آیا می توانم ؟!
 
 
[ یک شنبه 30 خرداد 1395برچسب:, ] [ 13:50 ] [ هستی ] [ ]
دلتنگ

 بِخدا دستِ خودَم

 
نيست ولي دلتنگَم
 
هر شَبَم سخت به اين
 
باوَر خود مي خندَم !
 
تو مَحالي و مَنَم
 
دلخوشِ اين باوَرخود
 
مي رَوم ، باز ولي
 
سمتِ تو بر مي گردَم !
 
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ یک شنبه 30 خرداد 1395برچسب:, ] [ 13:47 ] [ هستی ] [ ]
دردناک ترین مرگ دنیا
 
 
وقتی قلبی را عاشق کردی 
وقتی وجودی را وابسته کردی 
وقتی نفس های یک نفر را به نام خودت زدی
وقتی جان کسی را به نفس های خودت گره زدی 
وقتی احساسی را در کسی روشن کردی 
وقتی قلب کسی را صاحب شدی 
فقط....
اگر بروی
اگر ترکش کنی 
چه با خداحافظی 
چه بی خداحافظی او میمیرد 
نه اینکه نفس هایش قطع و تنش سرد شود 
نه !
احساسش میمیرد و هر عاشقی میداند مرگ احساس 
دردناک ترین مرگ دنیاست . . .
 

 

[ شنبه 29 خرداد 1395برچسب:, ] [ 8:27 ] [ هستی ] [ ]
خسته ترین ...
 
میدانم بانو
وقتی دلت میگیرد
جلوی آینه می ایستی
کمی آرایش
کمی عطر
و...
کمی نیشخند میزنی به خودت!
به دلتنگی هایی که برایشان نقاب میدوزی...
لباس رنگی ات را میپوشی
موهایت را میبندی 
و چند دانه مروارید به بغض هایت می آویزی!
و در آخر
آنقدر زیبا می شوی
که هیچکس شک نمی کند که تو
" خسته ترین " زن دنیایی....!
 
 
[ شنبه 29 خرداد 1395برچسب:, ] [ 8:25 ] [ هستی ] [ ]
اصرار نکن!

 

 
اصرار نکن !
بغضِ دلم وا شدنے نیست ...
 
گمگشته ے این شعر
 که پیـدا شدنے نیست !
 
"بوسیدنِ تو
غرق در آغوشِ تو بودن"
 
رویـاے قشنگے ست
که با ما
 
شدنے نیست ...
 
 
[ شنبه 29 خرداد 1395برچسب:, ] [ 8:24 ] [ هستی ] [ ]
بی صدا
گاهی خوابت را می‌بینم
بی‌صدا
بی‌تصویر
مثل ماهی در آب‌های تاریک
که لب می‌زند و
معلوم نیست
حباب‌ها کلمه‌اند
یا بوسه‌هایی از دل‌تنگ
[ شنبه 29 خرداد 1395برچسب:, ] [ 8:22 ] [ هستی ] [ ]
چه کنم با دل خود؟

 چه کنم با دل خود؛با تو بمانم یا نه..؟

با صدای غزلم از تو بخوانم یا نه..؟
 
گفته اند قصه ی هر عشق جدایی و غم است....
چه کنم...؟ این غم تو قصه بدانم یا نه...؟
 
در نبود تو اگر؛شخص غریبی آمد...
من به امید تو از خویش برانم یا نه...؟
 
مانده ام بار دگر باز شوی همدم من...؟
میدهی باز به انگشت نشانم یا نه...؟
 
یک قدم پیش و یکی پس؛به جنونم آری....؟
میکنی در طلب بوسه کمانم یا نه...؟
 
وقت دلتنگی و ماتم؛بغلم می آیی...؟
می شوی مونس تنهایی جانم یا نه...؟
 
یک معما شدی از بس که عجیبی؛تو بگو..... 
چه کنم با دل خود؛با تو بمانم یا نه...؟
 
 
[ شنبه 29 خرداد 1395برچسب:, ] [ 8:20 ] [ هستی ] [ ]
در خیالم

 درخیالم بوسه می گیرم ، ز لبهایی که نیست ..

هی تجسم میکنم ، آن نقش زیبایی که نیست ..
 
تا فراسوی افق ، تا ساحل عشق و امید ..
میدهم امشب دلم را، دست رویایی که نیست ..
 
دل به امواج خروشان نگاهت می زنم ..
با تو هرشب میروم ، همراه دریایی که نیست ..
 
پا به کویت می گذارم ، تا بگیرم دل ز تو ..
پر ز عشقت میکنم دل را ، ز لیلایی که نیست ..
 
همچو مجنون میشوم ، افسانه ی هر عاشقی ..
درپی عشقت گذارم ، پا به هرجایی که نیست ..
 
منتظر تا لحظه ی دیدار رویت سر رسد ..
تا رسد آن لحظه ی صبروشکیبایی که نیست ..
 
مست و شیدا می شوم ، از یک نگاه عاشقت ..
غیر تو هرگز ندارم ، دل به فردایی که نیست ..
 
[ پنج شنبه 27 خرداد 1395برچسب:, ] [ 15:10 ] [ هستی ] [ ]
بی قراری

 

از غَمَت در سینه ام دل بی قراری میکند
چَشمِ سوزانـم زِ دردت گریه زاری میکند
 
گُر گرفتم آتشم ! جـانم بگیری بهتر است
فکرِ عاشق با نگاهت مِی گُساری  میکند
 
پای من دنبال یادت میدود در کوچه ها
جستجوی باطلی ! دل بی قراری می کند
 
ماه من در پشت ابری گم شدن سهمم نبود
شک ندارم آهِ من صَد زخم ِ کاری میکند
 
پشت دستم داغ ِحَسرَت میگذارم با زغال
درکتابی خوانده ام غم جمله جاری میکند
 
.
[ پنج شنبه 27 خرداد 1395برچسب:, ] [ 11:46 ] [ هستی ] [ ]
عشق

 عشق يعني: 

 
به سادگي 
 
دست کسي را مي گيري 
 
و به سختي 
 
هرگز رهايش نمي کني..!!
[ پنج شنبه 27 خرداد 1395برچسب:, ] [ 11:45 ] [ هستی ] [ ]
نیازمند

 ﻧﺎﺯﻧﻴﻨﺎ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺗﻮﺍﻡ

 
ﻋﻤﺮ ﺍﮔﺮ ﺑﻮﺩ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ ﻧﺎﺯﺕ
 
 
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 27 خرداد 1395برچسب:, ] [ 15:15 ] [ هستی ] [ ]
دردناک...


تو مثل دندانی هستی 
که درد می کنی،
رسیده ای به عصب!
اما من دلی ندارم برای "کندن"
می فهمی
دوست داشتنت چقدر دردناک است؟
 
 
[ پنج شنبه 27 خرداد 1395برچسب:, ] [ 9:24 ] [ هستی ] [ ]
غم تو

بس که خوردم غمِ تو

 روزه ی من باطل شد
 
نرخ کفاره ی این 
خوردن عمدی چند است؟
[ پنج شنبه 27 خرداد 1395برچسب:, ] [ 9:19 ] [ هستی ] [ ]
در نبود تو...

 دلتنگی ام را

 
سطر به سطر
 
بر برگ های دفترم نوشته ام
 
اینجا هر شب
 
در نبود تو
 
شعری خودکشی می کند
 
هر صبح
 
دلتنگی تازه ای
 
مرا در بر می گیرد ...
 
 
 
#محمد_شیرین_زاده
[ چهار شنبه 26 خرداد 1395برچسب:, ] [ 14:0 ] [ هستی ] [ ]
مشتی پر...

 دیر کردی آسمانم بی کبوتر مانده است

از کبوتر بودنم مشتی فقط پر مانده است 
 
دوریت را خانه هر شب یاد من‌ می آورد
گوشه ای تنها نگاهم خیره بر در مانده است
 
عهد و پیمانی که با من بسته بودی پس چه شد
از همان عشقی که می گفتی چه دیگر مانده است
 
کاش می ماندی برایم قصه می گفتی هنوز
خاطراتت تلخ و شیرین لای دفتر مانده است
 
جاده ام را بی مسافر کرده ای این روزها
جاده اینجا ٬ کوله بارم آنطرف تر مانده است
[ چهار شنبه 26 خرداد 1395برچسب:, ] [ 10:59 ] [ هستی ] [ ]
سقوط

 هر شب 

سرم را روی شانه ات می گذارم. 
یادم می افتد نیستی ،
سقوط می کنم ...
 
#معصومه_صابر
 
 
[ چهار شنبه 26 خرداد 1395برچسب:, ] [ 10:58 ] [ هستی ] [ ]
دلم می خواهد

 دلم می خواهد آن قدر کوچک بشوم 

که به قدر یک پرنده باشم 
 
آن وقت پر بزنم 
 
و بیایم پیش تو ..!
 
 
 
 خدا گواهست به بغضی که در گلو دارم...
 
من از تمامی این شهر  یک "تو" را دارم...
 
 
[ چهار شنبه 26 خرداد 1395برچسب:, ] [ 6:19 ] [ هستی ] [ ]
پا برهنه..
 
اینجا صدای پا زیاد مـــیشنوم
امـــا 
هـیچکدام تــــــو نیستــــی !
” دلــ♥ـــم “
خوش کرده خودش را به این فکر 
که شاید
” پا برهـنه ” بیائی . . .
 
 
[ سه شنبه 25 خرداد 1395برچسب:, ] [ 5:25 ] [ هستی ] [ ]
به چه بهانه؟

به چـه بــهانه اي

 
مي خواهــــي،
 
من را فرامــوش کني؟
 
آن هم،درسـت زمانـي ڪه
 
مـــــن . . .
 
با هر بهانه اي
 
تـو را به يـاد مي آورم
[ سه شنبه 25 خرداد 1395برچسب:, ] [ 5:24 ] [ هستی ] [ ]
حال مرا...

 تو که هر شب غزل و بیت مرا می خوانی

عشق را,حال مرا, از دل من می دانی؟

 
من که با این همه احساس به تو , در عجبم
 باز آهسته و آرام,مرا  می رانی
 
تو که شبگردی وهر شب چو خموشی بیدار
 من به فکرم که چرا عشق مرا دور ز خود می رانی
 
مرده جسمم تو ندانی ونخواهی که بدانی افسوس
 این خراب حال مرا، زود گذر می نامی
 
بد باد روز من اکنون که به ناچار گذشتم از تو
 خوش باد  آن کس و آن کس که ز من دوست ترش می داری
[ سه شنبه 25 خرداد 1395برچسب:, ] [ 5:10 ] [ هستی ] [ ]
فقط بیا..

 امشب آرام به خوابم بیا

یواشکی
رویم را بپوشان
پنجره را ببند و بوسه ای آرام
نه
نترس بوسه نمیخواهم فقط بیا !
 
[ دو شنبه 24 خرداد 1395برچسب:, ] [ 23:59 ] [ هستی ] [ ]
از شوق بمیرم...

 جز یاد تو ای حسرت شیرین قدیمی

باور بکنی یا نکنی از همه سیرم
 
لعنت به بهاری که بدون تو بیاید
وقتی تو نباشی به جهنم که کویرم
 
من عاشق این بغض قشنگم به کسی چه؟!
گیرم بکند دغدغه ی عشق تو پیرم
 
عشق است که پیرم بکند عشق و بیایی
یک بار فقط دست تو در دست بگیرم
 
آنوقت سرم را بگُذارم به زمین و...
از شوق بمیرم که بمیرم...که بمیرم
.
[ دو شنبه 24 خرداد 1395برچسب:, ] [ 23:40 ] [ هستی ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

آهنگ
دانلود آهنگ جدید کد راست کلیک ممنوع


  • شوم