دلتنگی قرار نیست همیشه آدمارو به خیابون بِکِشونه !
گاهی وقتا ...
آدمو به دنیایی از خاطره میبره ؛ خاطره هایی که نبودِ کسی رو پُر رنگ تر نشون میدن، گوشه چشمو خیس میکنن ، و یادآورِ این همه فاصله و جدایی میشن !!
دلتنگی قرار نیست با قدم زدن از یاد بره، اگر اینطور بود که دیگه دلتنگی نبود ؛
حسِ دلتنگی دقیقا مثل حسِ پرنده ای میمونه که تو قفس گیر افتاده ...
بال داره، توان پرواز کردَنَم داره
اما گیر افتاده و راهِ پرواز نداره !
و دقیقا ما هَم تو قفسِ خاطره های یه آدم گیر افتادیم و راهِ پرواز نداریم ؛
یا آدمای تو خاطره هامون باید برگردن قفل این قفسو باز کنن ، یا باید تا آخر عمر توی این قفس بمونیم و بِپوسیم .
نظرات شما عزیزان: