یاد...
به یاد تو...ببین و بگذر....خاطر به هیچ کس مسپار... |
به تو ایمان دارم
به چشم های تو ایمان می آورم
گویی اینجا پایان دنیاست
و تو...
پیامبری از نسل آینه
که رسالتش اش
تکثیر عشق بود
در بند بند وجودم...
تو پیامبر منی
كسى كه مى ماند پيامبر است
به او ايمان بياوريد
ماندن
كم معجزه اى نيست در عصر ما...!
تو پیامبر منی... دیوانگی
میگن بعضی عشق ها
عشق نیست دیوانگیه
عشقی که توش دیوانگی نباشه
عشق نیست
فقط حس عادته...!!
بدجور دیوونتم عزیزم
حرفهای نگفته
اشک ها حرف هاے نگفته ے من هستند
که هر شب
روے کاغذ گونه ها
مےنویسم و پاک مےکنم؛
و تو هرگز نمے فهمے
چه دوستت دارم هایے که
مچاله نکردم...!
تا ابد
عاشق شدن چيز ساده ايست انقدر ساده كه هركس بخواهد
ميتواند عاشق شود
مهم عاشق ماندن است
بى انتها
بى. منت
تا ابد بوی عطرت
آدم بوی غذایی را بشنود، دلش بخواهد
و نداشته باشدش نفسَش می ماند؛ مریض می شود..!
دیروز کنار پنجره بوی عطرت می آمد
"دلم خیلی برات تنگ شده"
ادامه مطلب تکه تکه اش عاشق توست
این دل اگر هر تکه اش را
باز بشکنی
درونش چون آیینه خودت را خواهی دید...
دل است دیگر
هر تکه تکه اش عاشق توست....
عادت نیست
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ
ﺑﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ ﭼﻪ میگوﯾﻢ
ﺭﺍﻫﯽ بجزﻣﺮﺩﻥ
ﻋﻼﺝ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﻧﯿﺴﺖ من دلم می خواهد
تو هر قدر میخواهےعاقل باش مــݧ دلم میخواهد
همچنـاݧ دیـوانـه ے تــو باشــم
دوستت دارم دیوانہ وار
تویی بهانه این دل
و ای بهانهی شیرینتر از شکرقندم
به #عشق پاک کسی جز #تو دل نمیبندم
به دین اینهمه پیغمبر احتیاجی نیست
همین بس است که اینک #تویی خداوندم
همین بس است که هر لحظهای که میگذرد
گسستنی نشود با دل #تو پیوندم
مرا #کمک کن از این پس که گامهای زمین
نمیبرند و به مقصد نمیرسانندم
همیشه شعر سرودم برای مردم شهر
ولی نه! هیچکدامش نشد #خوشایندم
تویی #بهانهی این شعر خوب باور کن
که در سرودن این #شعرها هنرمندم
به نداشتنت حسودم
من بيشتر از اينكه صبور باشم، حسودم... به چی يا كی، خيلی مهم نيست!
من به هر اتفاقی كه يه سمتش تو باشی و طرف ديگش خودم نباشم حسودم!
من ساعتای زيادی به عكسای تو خيره می شم و به آدمايی نگاه می كنم كه چقدر شبيه من نيستن...
به لبايی كه تو رو صدا می زنن، به گوشايی كه از تو می شنون، به چشمايی كه تو رو می بينن...
و به اين فكر می كنم كه چقدر آرزو داشتم، تا همه اونا من بودم!
آدما، مرگ مشخصی دارن كه حتما ازش بی خبرن...
اما من مطمئنم، از حسادت دق می كنم...
به هر بهانه ای
دﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻣﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ گل ﮐﺪﻭﻣﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ...!!!
ﭼﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ ...
ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻧﺶ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ !!!
ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ...!!!
ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ...
گل بود،،،،،
ﺍﺷﮑﺎﻡ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ ...
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﺷﮑﺎﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ...
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ تو ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻫﻢ گل بود!!!!!!
آنکه تو را میخواهد!!!!
به هر بهانه ای میماند!!!!!!
#حسین_پناهی زندگیم فقط تویی
-بعضی ها را نوشتم؛ شعر شدند !
بعضی ها را نتوانستم بنویسم،
اشک شدند !
بعضی ها را امّا؛
نه
می شد نوشت
و نه
ننوشت !
آنها را فقط زیستم...
آهنگ شهره صولتی
به نام معلومه
دانلود مستقیم
ادامه مطلب یک روز از همین روزها
یک روز از همین روزها، دست خودم را میگیرم و میبرم یک جای دور، یک جای دنج .. اول سیلی محکمی به خودم میزنم !! و بعدش میگویم: آرام باش دیوانه .. !
هیچ کس در هیچ کجای این کهکشان مسخره به انتظار تو ننشسته است ...
با خودت کنار بیا ...
قبول کن که زندگی را بیش از حد احساسی اش کرده ای .. !
قبول کن که زندگی این همه احساس را نمیداند چه کند .. !
تو محکومی .. !
به جرم حمل احساس بیش از حد .. !
نمی دانم
نقش درخت خشک........
را بازی میکنم........
نمیدانم چشم.....
انتظار بهار باشم......
یا هیزم شکن.......
پایان بی قراریم با توست...
هر چقدر خودم رو بزنم به بی خیالی
خیالت بیشتر خودش را می کوبد در قلبم
در ذهنم
و یادت می شود گره ای محکم
و می نشیند چهار زانو در گلویم؛
قلبم ناگهان دیوانه می شود؛
گویی میخواهد بال هایش را بگشاید
و پر بکشد به سویت؛
افسوس راه بسته است؛
این اتفاق هر شب راس ساعت دلتنگی
وقتی که عقربه ها به آغوش هم پناه می برند،
آغاز می شود؛
پایان این بیقراری با توست!
که بیایی و در آغوشم کشی...
کلافه گی
كلافه گی هايم را می زنم زير بغلم
تا راه بيفتم سمت دلتنگی تو ...
معبرمشخصی نيست
وقتی تمام مقصدها يكی است
در شهر من تمام كلاغ ها پيرند
كه خبری هيچ نمی شود در پی قاصد...
راس ساعت نبودنت
الان که
اين را مي نويسم ،
ساعت دقيقا رأس نبودن توست ...
تـــو هر موقع دل ات خواست ، بخوان !
""بخوان که
یک نفر
با تمام وجودش دلتنگ توست""
و در انتظار تو"
|
|