به یاد تو...

ببین و بگذر....خاطر به هیچ کس مسپار...

در هر قدمم شوق رسیدن به تو جاری است

بگذار که چشمـان تو را وام بگیرم

با دیدن دنیـای تو آرام بگیرم

 

تر دستی لب های تو را دیدم و باید

از شیوه ی خندیدنت الهام بگیرم

 

در هر قدمم شوق رسیدن به تو جاری است

می خواهم از این راه سـرانجام بگیرم

 

من شاعر درباری ام و چشم تو کافی است

تا خیره در آن باشم و انعـام بگیرم

 

عمری است که در پیچ و خم زندگی ام کاش

یک لحظه در آغوش تو آرام بگیرم

[ چهار شنبه 9 دی 1394برچسب:, ] [ 14:17 ] [ هستی ] [ ]
تو دنیای منی

ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﮐﯿﺴﺘﻢ؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻨﯽ ...

ﮔﻔﺘﯽ : ﺑﻪ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺴﺘﻢ؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﺗﻮ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﻣﻨﯽ

ﮔﻔﺘﯽ : ﺑﻪ فکر منﻧﺒﺎﺵ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﻟﺨﺴﺘﻪ ﺍﻡ

ﮔﻔﺘﻢ : ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻣﮕﺮ؟ ﺍﻣﯿﺪ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻣﻨﯽ ...

گفتی: ﺩﻝ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺷﺐ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﮔﻔﺘﻢ : ﺗﻮ ﺍﻣﺎ ﻣﺮﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﻣﻨﯽ

ﮔﻔﺘﯽ : ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺣﻞ طوفان زده؟

ﮔﻔﺘﻢ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺩﺭ ﻏﺰﻝ، ﺁﺑﯽ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻣﻨﯽ

ﮔﻔﺘﯽ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺷﺎﻋﺮﯼ؟ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﻭ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﻭ ﺳﺒﺰ؟

ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﭼﺎﺭ ﻭ ﺷﺎﻋﺮﻡ ، ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ آقای منی..

 

[ چهار شنبه 9 دی 1394برچسب:, ] [ 14:12 ] [ هستی ] [ ]
باران

باران

خیال توست

می آید ،شدید می شود ،صورتم را خیس می کند ...

 

باران ؛

آمدن توست

همه را عاشق می کند ...

 

باران ؛

نگاه توست

زیرش که باشی تب می کنی ...

 

باران؛

عطر تن توست

بویش تا مدت ها مرا دیوانه می کند ...

 

باران؛

داغ توست

در دلم زبانه می کشد...

 

باران؛..

یاد توست

سرشار از خوبی ها و خواستن ها

 

باران...

بگذریم ...

باران بند می آید

اما عشق تو هرگز از دلم بیرون نخواهد رفت.

[ سه شنبه 8 دی 1394برچسب:, ] [ 19:31 ] [ هستی ] [ ]
عزیزم کجایی؟

یه "دنیا"غریبم...!!

کجایی عزیزم..!!

بیا تا "چشامو"توچشمات"بریزم".

نگو "دل" بریدی "خدایی نکرده "...!!

ببین "خواب" چشمات،با چشمام "چه کرده"...!!

"همه"جاروگشتم کجایی "عزیزم"...!!

بیا تا "رگامو" تو خونت "بریزم"...

بیا"روت" رو "رو"کن منو "زیرورو"کن...!!

بیا "زخمهام" رو یجوری "رفو" کن...!!

عزیزم "کجایی"،دقیقا "کجایی"...،

کجایی "تو" بی "من"..."تو"بی "من" کج________ایی...!!

 

[ سه شنبه 8 دی 1394برچسب:, ] [ 10:53 ] [ هستی ] [ ]
عاشق شده ام

عاشق شده ام حال و هوایم خوبست 

درد است ولی درد برایم خوبست 

 

آرامش من ! با تو فقط حالم نه 

خوابم ، نفسم ، لحن صدایم خوبست 

 

تشخیص پزشک است کنارم باشی 

عطر تو برای ریه هایم خوبست 

 

من با تو خوشم ، نا خوشی ام چیزی نیست

آنقدر که تاثیر دوایم خوبست 

 

هربار فقط عاشق تو خواهم شد 

صدباااار به دنیا که بیایم ... خوب است؟؟!

 

طوفان که نه ! بگذار قیامت باشد 

من در بغل گرم تو جایم خوبست

 

[ سه شنبه 8 دی 1394برچسب:, ] [ 10:51 ] [ هستی ] [ ]
گنج من

گنجها همیشه

در دل ویرانه ها

جا خوش می کنند.

 

بیخود نیست که

تو در دل من نشسته ای.

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ دو شنبه 7 دی 1394برچسب:, ] [ 21:58 ] [ هستی ] [ ]
جهان بی تو چه دلتنگ است جانم...

هوای سینه ام تنگ است، جانم

نفس بی رنگِ بی رنگ است، جانم..

 

زمین روی مدارش نیست، انـگـار،

دو تا پـای زمان لـنگ است، جانم...

 

میان خوب و بد تشخیص سخت است،

جـهان لـبریز نیرنگ است، جانم...

 

تـــو دریــایی تــریـنـی و پــس از تــو،

دل دریـــا بــد آهنگ است، جانم...

 

در ایــن بــازار داغ سـیـب مــمنوع،

تـمـام زندگـی نــنــگ اسـت، جانم...

 

در ایــن ایــام دلــگـیـر و مـوازی،

جـهان بـی تو چه دلـتنگ است، جانم...

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ دو شنبه 7 دی 1394برچسب:, ] [ 19:23 ] [ هستی ] [ ]
در میان خاطراتم با تو خلوت می کنم

در میان خاطراتم با تو خلوت می کنم

بی قرار و بی صدا از عشق صحبت می کنم

 

رو به قبله می نشینم ، قبله ی چشمان تو

آه را در سینه ی داغم تلاوت می کنم

 

بی تو لبریز تمنای شقایق می شوم

دشت احساس و نگاهت را زیارت می کنم

 

در حضور آسمان و بستر رنگین کمان

حق رنگ چشم شب را من رعایت می کنم

 

هر چه دارم می سپارم باز امشب دست تو

باز هم یاد تو را غرق خجالت می کنم

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ دو شنبه 7 دی 1394برچسب:, ] [ 19:13 ] [ هستی ] [ ]
با یادت قناعت می کنم

ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﻏﻠﺐ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ

ﮔﺮ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺕ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ

 

ﺗﺎ ﺭﻗﯿﺒﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﺣﺴﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺎﺷﺎﻥ ﺯﻧﻨﺪ

ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺟﺎﻧﺎﻧﻪ ﺑﯿﻌﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ

 

ﮔﺮ ﻓﺮﺍﻕ ﺍﻓﺘﺪ ﺩﻣﯽ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺒﺮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺩﻝ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﺭﺟﻌﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ

 

ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺁﺭﺍﻡ ﺟﺎﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ

ﻣﻦ ﭼﻪ ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ

 

ﻋﻄﺮ ﻧﺎﻣﺖ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﭘﯿﭽﺪ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ

ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ

 

ﺩﺭ ﺿﯿﺎﻓﺘﻬﺎﯼ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﻡ

ﻣﺎﻩ ﻭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺍﺧﺘﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ دو شنبه 7 دی 1394برچسب:, ] [ 13:56 ] [ هستی ] [ ]
آرام کن این جان شاعر را

ای تو پریشان کرده خاطر را!

آرام کن این جان شاعر را...

 

دیدارمان فصلی است؟ یا انگار

دل داده ام مرغ مهاجر را؟

 

ما در کنار هم چرا دوریم؟

باور مکن لفظ مجاور را

 

ما همسفر بودیم و تو یک روز

ناخواه کشتی یک مسافر را

 

در آن سفر من نیز میدیدم

در چشم های تو مناظر را

 

ای آنکه تقدیمِ شما کرده است

ناشاعری ابیات حاضر را،

 

یک روز در وصف تو خواهم گفت

زیباترین شعر معاصر را

 

[ دو شنبه 7 دی 1394برچسب:, ] [ 13:53 ] [ هستی ] [ ]
مال هم

سرت که درد نمی آید از سوالاتم؟

مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم

 

چطور اینهمه جریان گرفته ای در من

و مو به موی تو جاری ست در خیالاتم؟

 

بگو به من که همان آدم همیشگی ام؟

نه، مدتی است که تغییر کرده حالاتم

 

چقدر مانده به وقتی که مال هم بشویم

درست از آب درآیند احتمالاتم؟

 

تو محشری به خدا، من بهشت گم شده ام

تو اتفاق می افتی، من از محالاتم

 

چقدر ساکتی و من چقدر حرف زدم!

دوباره گیج شدی حتما از سوالاتم

 

دلم گرفته اگر زنگ می زنم گاهی

مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ یک شنبه 6 دی 1394برچسب:, ] [ 14:52 ] [ هستی ] [ ]
تو راچقدر دوست دارم

هرگز نخواستم که بگویم تو را چقدر دوست دارم

عاشق شدم، چه وقت ،چگونه، چرا، چقدردوست دارم

 

هرگز نخواستم که بگویم نگاه تو

از ابتدای ساده این ماجرا چقدردوست دارم

 

من را شکست، ساخت، شکست و دوباره ساخت

من را شکست، چرا ساخت یا چقدردوست دارم

 

هرگز نخواستم به تو عادت کنم، ولی

عادت نبود حسی از آن ابتدا که چقدردوست دارم

 

مانند پیچکی که بپیچد به روح من

ریشه دواند و سبز شد و ماند تا... چقدر دوست دارم

 

تقدیر را به نفع تو تغییر می دهند

اینجا فرشته ها که بدانند تورا ....چقدر دوست دارم

 

خوب ست با تو، با همه بی خیالیت

قلبم گرفته است، نپرس چرا....چقدردوست دارم

 

قلبم گرفته است، سرم گیج می رود

هرگز نخواستم که بدانی تو را ...چقدر دوست دارم

 

[ یک شنبه 6 دی 1394برچسب:, ] [ 14:42 ] [ هستی ] [ ]
سایه

اگر می خواهی احساس مرا بدانی

به سایه ات نگاه کن

نزدیک به تو ام

حال که هرگز نمی توانم لمس ات کنم!

 

 

[ شنبه 5 دی 1394برچسب:, ] [ 14:32 ] [ هستی ] [ ]
سهم من از تو

جهان

هر چقدر هم بزرگ باشد 

نمی توانم جای خالی تو را حس نکنم

سهم من از تو 

فقط خیالی است

که همواره با من است

نمی خواهم  حتی خیالت هم

سهم دیگران باشد..!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ شنبه 5 دی 1394برچسب:, ] [ 14:19 ] [ هستی ] [ ]
حضور تو

جشنی کوچک در دلم برپاست ،

چون امروز روز تولد توست

کاش روزی هم تولد تو را

در کنارم جشن بگیرم.

جشنی با شکوه و بزرگ در قلبی کوچک

تولدت مبارک جان دلم.

برایت آرزوی سلامتی و بهترینها را دارم.

[ شنبه 5 دی 1394برچسب:, ] [ 14:6 ] [ هستی ] [ ]
میلادت مبارک عزیزترینم

چه لطیف است

حس آغازی دوباره،

وچه زیباست

رسیدن دوباره

به روز زیبای آغاز تنفس…

و چه اندازه عجیب است ،

روز ابتدای بودن!

و چه اندازه شیرین است امروز…

 

روز میلاد…روز تو!

روزی که تو آغاز شدی!

 

***میلادت مبارک عزیزترینم***

 

[ جمعه 5 دی 1394برچسب:, ] [ 5:18 ] [ هستی ] [ ]
در دلم این عطش کیست..

گيرم اندوه تو خواب است و نگاه تو خيال

پس دلم منتظر کيست عزيز اين همه سال؟

 

پس دلم منتظر کيست که من بی خبرم؟

که من از آتش اندوه خودم شعله ورم؟

 

ماه يک پنجره وا شد به خيالم که تويی

همه جا شور به پا شد به خيالم که تويی

 

بی تو بی تو، چه زمستانی ام معشوق دلم!

چِقَدَر سردم و بارانی ام محبوب دلم!

 

تو کجايی و من ساده ی درويش کجا؟

تو کجايی و من بی خبر از خويش کجا؟

 

دل خزانسوز بهاری است، بهاری است که نيست

روز و شب منتظر اسب و سواری است که نيست

 

در دلم اين عطش کيست خدا می داند

عاشقم دست خودم نيست خدا می داند

 

عاشق چشم تو هستيم و ز ما بی خبری

خوش به حالت که هنوز از همه جا بی خبری

 

باز شب ماند و من اين عطش خانگی ام

باز هم ياد تو ماند ومن وديوانگی ام

 

[ جمعه 4 دی 1394برچسب:, ] [ 21:14 ] [ هستی ] [ ]
لعل دل من نثار تو..

از در درآ درآ که دلم بی قرار توست

گلزار من شکفته ی ابر بهار توست

 

ای روشنایی سحر ای لطف صبحدم

بیدار چشم شب همه در انتظار توست

 

پنهان نمی شوی که تویی نور آفتاب

در پرده ای و ماه همان پرده دار توست

 

در پرده تیغ آتش خورشید کی ش؟

در این کبود سرد شکاف از شرار توست

 

اجر شکیب دشت بر ایام سرد دی

گل خند و خنده های بلند هزار توست

 

ای گوهری دل که تویی هان نگاه کن

این آبدار لعل دل من نثار توست

 

[ جمعه 4 دی 1394برچسب:, ] [ 16:22 ] [ هستی ] [ ]
ققنوسم من امشب..

امشب

شعری نخواهم نوشت

به تعداد سال تولدت شمع را

برایت روشن میکنم

و پرهایم را طواف میدهم

بر گرد آتشی که تــــو در جانم روشن کرده ای

چندتکه خاکستر کوچک کافی است

تا پر سوخته حرمت پیدا کند.

جشن تولد توست

و من

هزاران بار به دنیا می آیم و خاکستر می شوم

تا راز حضور تو را بدانم.

ققنوسم من امشب!

“ تولــ ــ ـ ـــدت مبارک بهترینم “

 

[ جمعه 4 دی 1394برچسب:, ] [ 16:13 ] [ هستی ] [ ]
من منتظرم...

وقتی هستی ،

             می‌گویم "نکند برود !"

 

 وقتی نیستی ،

 

                          می‌گویم "بر می‌گردد ؟"

 

فرق ندارد

              که باشی یا نباشی ؛

                             من منتظرم ...

 

[ پنج شنبه 3 دی 1394برچسب:, ] [ 19:21 ] [ هستی ] [ ]
می پذیرم اگر..

سکوت را می پذیرم ؛

اگر بدانم روزی ...

     با تو سخن خواهم گفت

 

تیره بختی را می پذیرم ؛

اگر بدانم روزی ...

     چشم‌های تو را خواهم سرود

 

مرگ را می پذیرم ؛

اگر بدانم روزی ...

     تو خواهی فهمید که

                  " دوستت دارم "

 

[ پنج شنبه 3 دی 1394برچسب:, ] [ 19:19 ] [ هستی ] [ ]
دوست داشتن تو

مثل راهی که

هر چه می روی تمام نمی شود  ...

 

مثل کتابی که

             هر چه می خوانی ...

 

 دوست داشتن "تـــو" 

بارانی ست که

            هیچ وقت بند نمی آید !

[ چهار شنبه 2 دی 1394برچسب:, ] [ 17:3 ] [ هستی ] [ ]
دوستت دارم..

دوستت دارم

با اینکه تو گاهی می روی

و می گذاری با تنهاییم نفس بکشم

 

با دردهایم برقصم

و گنجشک ها

یکی یکی به حال و روزم گریه کنند

 

 من در دست‌هایت

به دنبال ماهی های کوچک قرمزم می گردم

که برایم نگه داشته بودی

 

 در چشمانت به دنبال آهوها

و روی لبانت هم می خواهم گل بکارم

تا بهار بشود   ...

 

[ چهار شنبه 2 دی 1394برچسب:, ] [ 17:1 ] [ هستی ] [ ]
آقا !بزن به گرد تنم حلقه با دو دست

كشمير چشم هاي خمار تو ديدني است

لبنان قامت تو پر از سيب چيدني است

 

وقتي كه نيست خلوت آغوش گرم تو

روياي بودن آغوش تو آرميدني است

 

اي گل به كام تشنه ي زنبوركت هنوز

تنها عصاره هاي تن تو مكيدني است

 

جا مانده روي ميز دو گيلاس خالي و

گيلاس هاي سرخ لبانت چشيدني است

 

با من بمان که این همه شور و و ترانه را

این مستی و خرابی امشب پریدنی است

 

انگورهاي نارس اين تاك خمیده دل

تنها در آفتاب نگاهت رسيدني است

 

چون نقش روي ماه تو بر بوم آسمان

ناز تو با تمام تمنا كشيدني است

 

آقا ! بزن به گرد تنم حلقه با دو دست

تا ساقه هاي گندم عمرم خميدني است

 

[ سه شنبه 1 دی 1394برچسب:, ] [ 17:42 ] [ هستی ] [ ]
تو عاشقانه ترین شعر روزگار منی

خوشا به بختِ بلنـــــدم که در کنار منی

تو هم قرار منی هم تو بی‌قــــرار منی

 

گذشت فصل زمستان گذشت سردی و سوز

بیا ورق بزن این فصــــل را، بهـــــار منی

 

 به روزهای جدایی دو حالت است فقط

در انتظار تـــــــواَم یا در انتظـــار منی

 

“خوش است خلوت اگر یار یار من باشد”

خوش است گر که شب و روز در کنار منی

 

 بمان که عشق به حال من و تو غبطه خورَد

بمان که یار تواَم، عشق کن که یار منی

 

 بمان که مثل غـــزل‌های عاشقانه‌ی من

پر از لطافتِ محضی و گوشــــــوار منی

 

من “عاشق ”‌ترین شاعــــر زمان تواَم

تو عاشقانه ترین شعـــــر روزگـــار منی

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ سه شنبه 1 دی 1394برچسب:, ] [ 17:35 ] [ هستی ] [ ]
مرا غم تو می کشد...

چگونه رود می رود به سمت بیکرانه ها

که ابر گریه می کند برای رودخانه ها

 

پرنده غافل است از اینکه تندباد می رسد

وگرنه باز هم بنا نمی شد آشیانه ها

 

و اینچنین که اینهمه زِ عشق رنج می برند

مرا غمِ تو می کِشد در آتش بهانه ها

 

چراغ و چشمِ آسمان! ستاره ها تو، ماه تو

پس از تو تار می شود شب ِ تمامِ خانه ها

 

اگرچه زخم می زنی ولی ترا نوشته اند

به روی صفحه ی دلم خطوطِ تازیانه ها

 

خلاصه بر درخت ِ دل تو باید آشیان کنی

وگرنه می سپارمش به دست موریانه ها.

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ سه شنبه 1 دی 1394برچسب:, ] [ 6:40 ] [ هستی ] [ ]
بامن بمان

با من بمان

اندکی بیشتر با من بمان

ای سایه ی گریزان آرامشم

ای سنجاق شده

بر هر نفسی که پیش از اولین سوال فرو می برم

آقای من

تو آن تشنگی هستی 

که عطش را فرو می نشاند 

کدام آغوش می تواند

چون آغوش تو

آنقدر عشق ببخشد 

که هرگز

فراموش نشود.

 

[ دو شنبه 30 آذر 1394برچسب:, ] [ 17:40 ] [ هستی ] [ ]
یلدای ناتمام

زل میزنم به اینهمه یلدای ناتمام

حل میشوم تمام تو را توی هیچکس

حافظ دوباره گفت که نیستی برای من

بغضی شکسته تر شده حالا نفس … نفس … 

آتش گرفته دفتر شعرم به اسم تو 

فالی نمانده تا به تو یلدایی اش کنم 

 داغی به دل مانده  ز دست روزگار

با من بمان تا به تو لیلایی‌اش کنم 

 

[ دو شنبه 30 آذر 1394برچسب:, ] [ 14:35 ] [ هستی ] [ ]
یلدای تلخ

جغرافیای توی سرم گیج می خورد

دارم دراز میشوم امشب بدون درد

یلدای تلخ با تو نبودن رسیده است

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد 

یلدای بی ترانه ی وقتی تو نیستی

در شعر های یخ زده پهلو گرفته است

لطفی کن و دوباره مرا در بغل بگیر

این عشق با بودن تو خو گرفته است

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ دو شنبه 30 آذر 1394برچسب:, ] [ 13:50 ] [ هستی ] [ ]
ای هرچه هست در وجودم فدای تو

حل می شود شکوه غزل در صدای تو

ای هرچه هست در وجودم فدای تو

 

هر شب به روز آمدنت فکر می کنم

هر صبح بی قرار ترینم برای تو

 

بیدار می شوم ازین خواب هولناک

یک صبح دلنشین با نفس آشنای تو

 

روزی که میرسی و پهن می شود

چون فرش آسمان دلم زیر پای تو

 

یک روز گرم و روشن سرشار می شوم

در خلسه ای که می وزد از چشم های تو

 

روزی که با شروع کلام تو مثل قند

حل می شود شکوه غزل در صدای تو

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ یک شنبه 29 آذر 1394برچسب:, ] [ 19:12 ] [ هستی ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

صفحه قبل 1 ... 29 30 31 32 33 ... 47 صفحه بعد

آهنگ
دانلود آهنگ جدید کد راست کلیک ممنوع


  • شوم