به یاد تو...

ببین و بگذر....خاطر به هیچ کس مسپار...

کجای زمین؟

راه نمی‌روم که

می‌دوم

خسته نمی‌شوم که

اين راه

خاکستری هم باشد

در مقصدش

 

تو ايستاده‌ای

بلندبالای من !

فقط بگو

کجای زمين

می‌رسم به تو .

[ دو شنبه 21 مرداد 1394برچسب:, ] [ 16:17 ] [ هستی ] [ ]
سجده مي كنم تورا...

دلتنگي من تمام نمي‌شود

همين که فکر کنم

من و تو

دو نفريم

دلتنگ‌تر مي‌شوم براي تو.

 

چقدر دنياي رمان

قشنگ است نيمه شب

کاش ‌مي‌توانستم

دست‌هایت را بگيرم

و تو را بنويسم

کاش نقاشي بلد بودم.

 

دوست داشتن تو

زيباترين گلي ا‌ست

که خدا آفريده

گفته بودم؟

 

آنقدر شوق‌انگيزي

که سجده مي‌کنم

تو را

بلند بالاي من!

خيال کن از جنس آتشم.

از همه‌ي دنيا که بگذرم

از آغوش تو

چشم نمي‌پوشم

آقاي من!

نمي‌پوشم.

 

تو

شعر بگو

من تو را مي‌نويسم

تو حرف بزن

من مست مي‌شوم

سير که نمي‌شوم!

 

 ..

حالا همه چيز

جزيي از توست

زمين و آسمان و خدا.

اگر خدا نيستي

چرا تکي؟

 

يگانه‌ي من!

توي شعر بگو

زندگي من با تو

عاشقانه است

تو با دست‌هايت

من

و بوسه‌هام.

 

خورشيد و خنده‌هايت

مال من

بهار و بودنت

مال من

 

دلم را به گردنت مي‌آويزم

من و نگاهم مال تو.

 

[ دو شنبه 19 مرداد 1394برچسب:, ] [ 10:58 ] [ هستی ] [ ]
انتخاب من تو هستی!

تو

سرنوشت من نبودي

انتخاب خودم  بودي

تنها انگيزه ي ماندنم

در اين زندگي بي اعتبار

از جان بیشتر دوستت دارم محبوب دلم!

 

Related image

[ یک شنبه 19 مرداد 1394برچسب:, ] [ 10:44 ] [ هستی ] [ ]
با نبودنت چه کنم؟

چشم‌هایم

براي همه جا

در و پنجره مي‌سازد

شايد بيايي.

 

عاشق چشم‌هایت باشم

از در راهم مي‌دهي

يا از پنجره بيايم؟

 

کف دست‌هایم را بر صورت پنجره

سرد مي‌کنم.

...

بر کلمه‌هایت چشم مي‌کشم

بوي تنت را در ذهنم مي‌چرخانم

که چيزي نبينم ديگر.

 

براي نبودنت چه کنم

آقاي من؟

 

و حالا منتظرم

مرا نمي‌بيني

مثل سايه در اتاق راه مي‌روم.

و مي‌روم

که دنبال تو بگردم.

...

دوري تو

مزه‌ي قبر مي‌دهد چقدر!

دلم گرمی دستانت را می طلبد

 کاش دست‌هایت توي دست‌هایم بود

آقای من!

 

مي‌خواهم

باز چشم‌هایم را ببندم

شاید تو را ببینم

...

پلک مي‌زنم

و به سقف خيره مي‌شوم.

با نبودنت چکار کنم؟

[ شنبه 19 مرداد 1394برچسب:, ] [ 10:24 ] [ هستی ] [ ]
تولدم در كنار تو آغاز مي شود..

متولد شدن در ماهی که دوستش داری

سالی که می پسندی

و خصوصیاتی که برایت دلخواه است

همه خوبه اما ...

اما همه زمانی خوشایند است که تو در کنارم باشی

با اینکه تولدمه

اما خوش حال نیستم!

از بودنم خوش حال نیستم!

از بودن بي تو  غمگينم و درد دارم

فقط زمانی خوش حال و خوش بختم که تو در کنارم باشی

روزی که تو در کنارم باشی روز تولد مه!

من فقط اون روز رو جشن میگیرم وشادم

همیشه منتظر تولدی دوباره

در کنارت و در حضورت می مانم عزیزترینم!

 

 

[ یک شنبه 18 مرداد 1394برچسب:, ] [ 9:56 ] [ هستی ] [ ]
از تو می خواهم...

دلگیرم ،

غمگینم و بی حوصله

به خاطر تمام چیزهایی

که تو را از من دور میکند

انگار هر چه سعی می کنم

تو از من دورتر می شوی!

بغضی تلخ راه گلویم را می فشارد

چشمانم خیس 

وقلبم از درد لبریز است

هر که در چشمم بنگرد

از درد درونم آگاه میشود

دلم می خواهد 

تو را در کنارخود داشته باشم برای همیشه!

مهربانم؛

می ترسم ، می ترسم 

از زمانی که تو نباشی ..

دلتنگ و دلگیرم

دلتنگ تر از قبل

نا شکیبا تر از دیروز

وغمگین تر از هر زمانی

باز دست زمانه مرا از تو دور کرده

چه کنم با این همه دلتنگی؟

چه کنم با این  همه ناشکیبایی؟

دوست دارم در کنارم بمانی

حتی اندک زمانی

اما برای همیشه!

از تو می خواهم  در کنارم بمانی عشق من

برای همیشه!

[ شنبه 17 مرداد 1394برچسب:, ] [ 15:28 ] [ هستی ] [ ]
وقتي هستي

وقتی هستی

در دلم قیامتی ست

و تمامی ابنای بشر

به تماشای تو برمی خیزند

قامتی که زمین را

از ساق های گندمی

تا شانه آسمانی ات

بالا می برد

 

آمدنت همیشه

قیامتی ست

بلند بالا!

ای تیک تاک نبض!

ای لنگر بودن!

بودن چه بیهوده ست

اگر قیامتی نباشد

 

و من بار دیگر

تو را نبوسم... ننوشم... نبینم...

چه بیهوده ست اگر قیامتی نباشد

تا در سکوت

دست های تو را بگیرم

و به ابدیت نگاهت

لبخند بزنم.

 

نبودنت درد بزرگي است

كه مرا خسته كرده

خسته شدم از اين همه نبودن!

دلتنگ بودنت هستم

كنارم باش!

 

 

 

[ شنبه 17 مرداد 1394برچسب:, ] [ 15:1 ] [ هستی ] [ ]
بی آن که باشی..

نمی‌دانم از دل‌ تنگی عاشق‌ترم

یا از عاشقی

دل‌ تنگ‌تر!

 

فقط می‌دانم

در آغوش منی

بی آن‌که باشی

و در کنارم نیستی

بی آن‌که نباشی !

[ چهار شنبه 16 مرداد 1394برچسب:, ] [ 16:39 ] [ هستی ] [ ]
از جنس چشمانم..

دوستت دارم را

در دستانم مي‌چرخانم

از اين دست به آن دست

پس چرا

هروقت مي‌خواهم

به دستت بدهم نيستي ؟

 

چرا اينجا نيستي

تا "دوستت دارم" را

از جنس خاک کنم

از جنس تنم

و با بوسه بپوشانمش بر تنت ؟

 

بگذار "دوستت دارم" را

از جنس نگاه کنم

از جنس چشمانم

 تا زمانی  که به نفس‌هاي تو بدوزم !

 

[ چهار شنبه 15 مرداد 1394برچسب:, ] [ 17:35 ] [ هستی ] [ ]
خوشبختی

خوشبختی 

تعریف های گوناگون دارد

به تعداد آدم های دنیا

عمر من یکی

به خوشبختی قد نمی دهد

گل قشنگم !

...

 

می دانم در انتظار تو

فرو می شکند

و تو خوب می دانی که من

خوشبختی نمی خواهم

تو را می خواهم .

[ چهار شنبه 15 مرداد 1394برچسب:, ] [ 17:30 ] [ هستی ] [ ]
فقط تو را ...

تو به دست‌هاي من فکر کن

من به تنت

هرجا که باشم

دست‌هام گُر مي‌گيرد

شعله‌ور مي‌شود

 

تو به چشم‌هاي من فکر کن

من به راه رفتنت

هرجاي اين دنيا باشي

مي‌آيي

عزیزمن

سراسيمه و خندان مي‌آيي

 

تو به خورشيد فکر کن

من به ماه

زماني مي‌رسد که هر دو در يک آسمان ايستاده‌اند

روبروي هم

 

به شبي فکر کن

که نه ماه دارد ، نه خورشيد

تو را دارد

فقط  تو را...

[ چهار شنبه 15 مرداد 1394برچسب:, ] [ 12:43 ] [ هستی ] [ ]
عاشقی ناگزیر

سیبی هستی آویزان

از شاخه‌ای در آسمان

باور کن

عابد نیستم

عاشقی ناگزیرم

که چنین دست‌هایم را

به چیدن تو

بلند کرده‌ام.

[ چهار شنبه 14 مرداد 1394برچسب:, ] [ 14:35 ] [ هستی ] [ ]
تصور کن!

تصور کن 

گاهی تصور کن

زنی را

نه زشت نه زیبا

درست شبیه من!

 

 زنی که چشم هایش

هنوز دوره ‌گردِ نگاهِ تـوست

و هر شب

پرسه گردِ خیالی است

که بی تـو

به رویایی ختم نمی شود!

 

 زنی که هر روز خودش را

دار می زند با مژه هایت

و جان می سپارد

در شبِ چشم هایِ تـو!

 

 زنی که بیگانه می شود با خود

وقتی که دیگر لب هایت

نامش را

به نجوایی درآغوش نکشد!

 

 زنی که هر روز با اشک هایش

سیلی می زند برگونه های خود...

 

 زنی فراموش کار

که تکه ای از تنش را

درست همان جا که می تپد در سینه

جاگذاشت، در میان آغوشِ تـو!

 

 زنی که با من در جدال است هر دم

و تـو را بهانه می کند، دم به دم!

 

 زنی که

هیچ ... چیز جز تو را نمی خواهد

گاهی به یادش باش...

[ چهار شنبه 14 مرداد 1394برچسب:, ] [ 14:30 ] [ هستی ] [ ]
ما همچو خسیم..

فریاد که از دور جهان هر نفسی رفت

دیدیم کز این جمع پراکنده  کسی رفت

 

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ

زاین گونه بسی آمد و زاین گونه بسی رفت

 

آن طفل که چون پیر از این قافله درمانــد

وآن پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت

 

 

ما همچو خسی بر ســــر دریای وجودیم

دریاست، چه سنجد که بر این موج خسی رفت

 

رفتی و فراموش شـــــدی از دل دنیا

چون ناله مــرغی که ز یاد قفسی رفت

 

رفتی و غــــــم آمد بسر جای تو هیهات

بیــــداد گری آمـــد و فریاد رسی رفت

 

این جان سبک مایه ما بسته به آهیست

دودی ز ســـر شمع پرید و نفسی رفت

 

              

[ سه شنبه 13 مرداد 1394برچسب:, ] [ 15:16 ] [ هستی ] [ ]
مرا ببخش..

ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ... 

ﺭﻭﺯﯼ ﺍﮔﺮ ...

ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ

ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﯼ ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﻧﺠﯿﺪﻩ ﺍﯼ!

 

ﺭﻭﺯﯼ ﺍﮔﺮ ...

ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ

ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ

ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﯼ ﻛﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﻮ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ!

 

 ﺭﻭﺯﯼ ﺍﮔﺮ ...

ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ بگویم میمیرم  برایت

ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﻛﻪ ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﻫﻢ

ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺏ زنده اند

 

ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ...

 حتی اگر...

 روزی یادم رفت بگویم

برایم زندگی هستی ....

 کاش بدانی دوستت دارم با تمام وجودم!

[ سه شنبه 13 مرداد 1394برچسب:, ] [ 9:33 ] [ هستی ] [ ]
شادی داشتنت..

شادي داشتنت

شادي بغل کردنت سازي ست

که درست نمي شناسمش

درست مي نوازمش

نت به نت

نفس در نفس

 

تو از همه جا شروع مي شوي

و من هربار بداهه مي نوازمت

از هر جاي تنت

 عزیز من

لم بده ، رها کن خودت را

آب شو در آغوشم

مثل عطر یاس فرا گیر شو

بگذار یادت بگیرم..

 

[ دو شنبه 11 مرداد 1394برچسب:, ] [ 8:15 ] [ هستی ] [ ]
کاش می توانستم...

 نه زمين‌شناسم

نه آسمان‌پرداز

گرفتارم

گرفتار چشم‌هاي تو

يک نگاه به زمين

يک نگاه به زمان

زندگي من از همين گرفتاري شروع مي‌شود

سبز ،آبي ،کبود من

چشم‌هاي تو

معناي تمام جمله‌هاي ناتمامي ست

که عاشقان جهان

دستپاچه در لحظه‌ي ديدار

فراموشي گرفتند و از گفتار بازماندند

کاش مي‌توانستم اي کاش

خودم را

در چشم‌هاي تو

حلق‌آويز کنم!

[ چهار شنبه 11 مرداد 1394برچسب:, ] [ 7:26 ] [ هستی ] [ ]
بی قرار تر. .

تو که دست هایت

طوفان را مهار مي کند

چرا دلم

بي قرارتر مي شود هر دم ؟

تو که نگاهت

به امواج سهمناک دهنه مي زند

چرا تشنه تر مي شوم هر روز ؟

چرا هر بار که می بینمت

باز  بی قرار تر  و دلتنگ تر از بار قبل می گردم؟!

[ چهار شنبه 10 مرداد 1394برچسب:, ] [ 11:28 ] [ هستی ] [ ]
تو لیلی نیستی اما..

تو ليلي نيستي 

من اما

مجنون حرف هایت مي شوم

ديوانه ي دست هایت

مبهوت خنده هایت

گل قشنگم

شيرين نيستي

ولي من

صخره هاي شب را

آنقدر مي تراشم

تا خورشيدم طلوع کند

و تو

در آغوشم ....

[ چهار شنبه 10 مرداد 1394برچسب:, ] [ 10:31 ] [ هستی ] [ ]
بی تو نمی شود..

حتما در این دنیا جایی هست

که لحظه ای به دور از هیاهو

من و تو؛

مـــــا شویم

حتما باید چنین جایی باشد ...

بی تو نمی شود 

هیچ جای دنیا آرام بود.......

[ چهار شنبه 8 مرداد 1394برچسب:, ] [ 18:32 ] [ هستی ] [ ]
دلتنگ توام...

تمام راه با توام

با تو پرندگان را تماشا می کنم

با تو زیر سایه ی درخت می نشینم

با تو تمام خستگی هایم را از تن بیرون می کنم

حتی بر زانوان تو به خواب می روم

راه که تمام می شود

باز هم دلتنگ توام

دلتنگ تمام آسمان و درخت

دلتنگ تمام پرنده های جهان

دلتنگ بال های خیالی

که تو را به من

که مرا به تو می رساند...

تو تمام منی!

[ چهار شنبه 8 مرداد 1394برچسب:, ] [ 18:31 ] [ هستی ] [ ]
دلتنگ توام ای که به وصلت نرسیدم!

دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی

لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی

 

تا پیش تو آورد مرا بعد تو را برد 

قلبم شده بازیچه ی دنیای روانی

 

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری

وقتی همه دادند به هم دست تبانی 

 

در چشم همه روی لبم خنده نشاندم

در حال فرو خوردن بغضی سرطانی

 

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه 

هی بغض کنی ،گریه کنی ، شعر بخوانی ؟

 

دلتنگ تو ام ای که به وصلت نرسیدم

ای کاش خودت را سر قبرم  برسانی

 

[ دو شنبه 5 مرداد 1394برچسب:, ] [ 15:0 ] [ هستی ] [ ]
حسرت به دل دارم تو را...( تقدیم به عشقم )

دلتنگ دیدار توام .....  با این که حالا دیدمت!

حسرت به دل دارم کنون،با اینکه جانا دیدمت

 

قلبم تپش دارد هنوز.... از دیدن روی گلت 

جان می دهم از انتظار شاید که بازا دیدمت!

 

یادت شده روز و شبم ، بودن کنارت آرزو

دلداده کوی توام، افسوس کوتاه دیدمت!

 

هرلحظه ام با یاد توست هرچندکنارم نیستی

در لحظه هایم پا بنه ،بگذار هویدا بینمت

 

جانا شدم من عاشقت قلبم برایت می تپد!

تنها دلیل دلخوشی، باشد دوباره دیدنت

 

یارا کشم ناز تو را هر چند که قابل نیستم

دردی به جان دارم فزون وقتی که ریبا دیدمت     ریبا: دودل

 

دل خون شود از دوریت وقتی برایم نیستی

آیا شود روزی تو را هر دم کنارم بینمت؟!

                                                هستی

راستي خيلي دوستت دارم و ميميرم برات عزیزترینم!

[ دو شنبه 5 مرداد 1394برچسب:, ] [ 14:9 ] [ هستی ] [ ]
آنقدر شوق به دیدار تو دارم که نگو!

قلمم راست بایست

واژه ها گوش به فرمان بشوید

همگی نظم بگیریدو مودب باشید

صاحب شعر عزیزی است که از من دور است! 

قلبم از شعر پرست کو قلمم؟

آنقدر وسوسه دارم  بنويسم که نگو!

تک وتنها و غریبم .......تو کجایی عشقم؟

آنقدر حسرت ديدار تو دارم که نگو!

بس که دلتنگ توام این مدت

آنقدر بوسه به تصویر تو دارم که نگو!

جان من حرف بزن امر بفرما عشقم

آنقدر گوش به فرمان تو دارم که نگو!

کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست

آنقدر بی تو در این شهر غریبم که نگو!

 هرشب از کوچه دلتنگی من می گذری!

آنقدر شوق به دیدار تو دارم که نگو!

 

[ دو شنبه 5 مرداد 1394برچسب:, ] [ 13:20 ] [ هستی ] [ ]
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است

بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است

شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است

 

آنچنان می فشرد فاصله راه نفسم

که اگر زود ، اگر زود بیایی دیر است

 

رفتنت نقطه ی پایان خوشی های من است

دلم از هرچه و هر کس که بگویی سیر است

 

سایه ای مانده زمن بی تو که در آینه هم

طرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است

 

خواب دیدم که برایم غزلی می خواندی

دوستم داری و این خوب ترین تعبیر است

 

کاش می بودی و با چشم خودت می دیدی

که چگونه نفسم با غم تو درگیر است

 

تارهای نفسم را به زمان می بافم

که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است

[ دو شنبه 4 مرداد 1394برچسب:, ] [ 7:50 ] [ هستی ] [ ]
انتظار

امروز خودم را

آراسته ام

گفتي که  مي آيي

و من يادم رفت بپرسم

به افق تو يا من ؟

و تو يادت رفت بگويي

فردا يا روزي ديگر ؟

چه فرقي مي کند ؟

خودم را آراسته ام

عطر زده و منتظر

با لباسي که خودت تنم کرده اي!

[ دو شنبه 4 مرداد 1394برچسب:, ] [ 7:45 ] [ هستی ] [ ]
در انتظار تو..

در انتظار تو تا كی سحر شماره كنم؟

ورق ورق شب تقویم كهنه پاره كنم؟

نشانه های تو بر چوب خط هفته زنم

كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم

برای خواستن خیر مطلقی كه تویی

به هر كتاب ز هر باب استخاره كنم

شب و خیال و سراغ تو،باز می آیم 

كه بهت خانه ی در بسته را نظاره كنم

تو كی ز راه میایی كه شهر شبزده را

به روشنایی چشمم چراغواره كنم؟

ز یاس های تو مشتی بپاشم از سر شوق

به روی آب و قدح را پر از ستاره كنم

هزار بوسه ی از انتظار لك زده را

نثار آن لب خوشخند خوشقواره كنم

هنوز هم غزلم شوكرانی است الا

كه از لب تو شكرخندی استعاره كنم

[ دو شنبه 2 مرداد 1394برچسب:, ] [ 16:5 ] [ هستی ] [ ]
قدم رنجه کن!

قدم رنجه کن دوست در اضطرابم                                 

زفقدان رویت چه سازم خرابم

خراب از جفاها ز جور زمانه                                                

بیا عشق من بی تو من در عذابم

ز سردی رها شو، به من هم نگاه کن                                      

 که در حال مردن تو را دربیابم

الا همدم من دوای دل من                                          

من افسرده حالم بگو تو جوابم

در این ظلمت شب هوای تو دارم                                 

 ز دوری رویت گلم در عذابم

امیدم که روزی بیایی به نزدم                                               

به یاد تو  و عشق تو من کبابم

گرانمایه عمری به پایت نشستم                                   

ببخشی تو من را اگر نا صوابم

بیفشان رخت را ،دلا نور چشمی                                  

تو روح منی ، گر نباشی سرابم

[ دو شنبه 1 مرداد 1394برچسب:, ] [ 9:44 ] [ هستی ] [ ]
مشتاق دیدار

دل گرفتار نگاهي است، خدا مي داند

اين زبان در پي نامي است، که را ميخواند؟

نام او،  روز و شب و ساعت و هر لحظه ي من

به زبان جاري و ساري است، خدا مي داند

دل من رفت، بگوييد که دلدار اينجاست

او کنارِ ِدل و دل  ، باز که را ميخواند؟

هر نفس، نام و نشانش به دل آورد ، دريغ

دل دنيا زده  ، کِي نام و  نشان مي داند؟

دلِ دنيا زده کور است و کر و بي طاقت

چشمِ کورِ دلِ من،  ذکرِ شفا ميخواند

رخِ مشتاق من از  دوري تو  زرد و غمين

او تو را از دل و جان، بهرِ دعا ميخواند

 

[ دو شنبه 1 مرداد 1394برچسب:, ] [ 9:42 ] [ هستی ] [ ]
,,دلم گرفته برایت,,

به سينه مي زندم سر، دلي كه كرده هوايت

دلي كه كرده هواي كرشمه‌هاي صدايت

 

نه يوسفم، نه سياوش، به نفس كشتن و پرهيز

كه آورد دلم اي دوست! تاب وسوسه‌هايت

 

ترا ز جرگه‌ي انبوه خاطرات قديمي

برون كشيده‌ام و دل نهاده‌ام به صفايت

 

تو سخت و دير به دست آمدي مرا و عجب نيست

نمي‌كنم اگر اي دوست، سهل و زود ، رهايت

 

گره به كار من افتاده است از غم غربت

كجاست چابكي دست‌هاي عقده‌گشايت؟

 

به كبر شعر مَبينم كه تكيه داده به افلاك

به خاكساري دل بين كه سر نهاده به پايت

 

"دلم گرفته برایت" زبان ساده‌ي عشق است

سليس و ساده بگويم: دلم گرفته برایت..

[ دو شنبه 30 تير 1394برچسب:, ] [ 12:20 ] [ هستی ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

صفحه قبل 1 ... 39 40 41 42 43 ... 47 صفحه بعد

آهنگ
دانلود آهنگ جدید کد راست کلیک ممنوع


  • شوم