کاش میدانستی
کاش می دانستی
یک زن از لحظه ای که "دوستت دارم" میگوید،
از لحظه ای که بوسیده میشود،
از لحظه ای که به آغوش کشیده میشود،
دیگر خودش نیست؛
می شود تو،
مى شود با هم بودن،
آن لحظه که ترکش می کنی،
دو نیمش می کنی،
و یک نیمه اش را با خود میبری؛
نگو زمان همه چیز را حل می کند
که زمان، تنها كُند می کند جستجوی او را برای یافتن نیمه دیگر؛
نگو فراموش کن که او یک چشمش همیشه باقی می ماند به نیمه رفته دیگرش ...
نظرات شما عزیزان: