زیارت نامه می خوانم
مثل روزهای آفتابی،
وقتی دلت
هوس بابونه می کند و سکنجبین!
چشمه های دلم مثل سیر و سرکه می جوشد.
نکند صدای من به تو نرسد!
نکند حسرت ندیدنت کهکشان کهکشان
تو را دور کند از من!
پرت می شوم از خودم
جای دوری نمی رود.
اما حواسم نیست
انگار هزار تکه شده ام
به کوه می رسم ، به باد!
صدایت در گوشم می پیچد
گویی سالهاست که در کنجِ دلم غنوده ای
با آیه آیه ی احساسی که در اینجا نوشته است.
نظرات شما عزیزان: