میخواهم و میخواهمت تا نفسم هست
میسوزم از حسرت و عشق تو بسم هست
عشق تو بسم هست که این شعله بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم هست
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم است که پیوسته نفس در نفسم هست
دست من و آغوش تو !هیهات که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم هست
بالله که جز یاد تو گر هیچ کسم نیست
حاشا که بجز عشق تو گر هیچ کسم هست
لب بسته و پر سوخته از پیش تو دورم
نیستی و بخدا گر هوسم است بسم هست
نظرات شما عزیزان: