بیدار و پر درد
من بیدارم
بیدار و پر درد
پر از درد بی درمان
دردی که مرهم ندارد...
تنهایم تنهای تنها
تنهایی که همدم ندارد
چشم انتظارم بی هدف
چشم انتظاری که منتظر ندارد
نفس می کشم بی دلیل
بی دلیلی که هم نفس ندارد
خسته ام خسته
خسته ای که جایی برای ماندن ندارد
کاش میان این همه سطر
به خواب روم وتمام...
نظرات شما عزیزان: