من دلم لک زده یک بوسه ی بی علت را
که بگنجانی میانش ساعتی صحبت را
تو همانی که همیشه سر موقع ،سروقت
سرپناهی شده ای بارش هر شدت را
ماه من قطره ی نوری به وجودم بچشان
که دلم مثل شبی اُخت شدست ظلمت را
زنگ عشق است بیا تا من و تو، ما بشویم
حاضری خط بزنیم خانه ی هر غیبت را؟
گرچه در ماه و کواکب فالمان بد یُمن است
می توان بار دگر ساخت ز نو قسمت را
لحظه لحظه گذر زندگیم بی تو مباد
مغتنم کاش شماریم کمی فرصت را
""پیش من باز بیا و بوسه ای سهمم کن
چون دلم لک زده یک بوسه ی بی علت را""
نظرات شما عزیزان: