مدتی است لبم ، روزه ی لب های تو دارد
روزه ی شهدِ لب ِ لعل مربای تو دارد
چشم من ، تشنه ی آن چشمه ی نوشین تو است
دل نگو ، ذکرِلبش ، نام مقفّای تو دارد
قد تو سرو سِهی ، قامت تو قدّ قیام
چه کسی ، قامت و روی و قد و بالای تو دارد
عشق ، تعبیرِقشنگی است برایم از تو
ورنه ، کمتر سخنی بود که معنای تو دارد
شهدِ شیرین لبت ، نوبه ی افطارم است
شبنم روی گلت ، عطر و مسمّای تو دارد
جان بگیرم به نگاه تو به وقت افطار
روزه ی عشق دلی را که تمنّای تو دارد
نظرات شما عزیزان:
به وب منم سربزن