بیمار نگاهت شده ام
بر سابقه ی شاعری من سببی تو
با لیلی و شیرین به خدا هم نسبی تو
شیرینی لب ها و سیاهی دو چشمت
شد شاهد این مسئله ، به به! رطبی تو
قدت بلند است و رخت ماه نشان است
نقاشی بی نقص ز مهتاب و شبی تو
ممنوعه و سرخ است، وَ حوا شده ام باز
تقصیر دلم چیست که گیلاس لبی تو
بیمار نگاهت شده ام روی مگردان
انگار در این شهر تو صاحب مطبی ، تو
نظرات شما عزیزان: