كشمير چشم هاي خمار تو ديدني است
لبنان قامت تو پر از سيب چيدني است
وقتي كه نيست خلوت آغوش گرم تو
روياي بودن آغوش تو آرميدني است
اي گل به كام تشنه ي زنبوركت هنوز
تنها عصاره هاي تن تو مكيدني است
جا مانده روي ميز دو گيلاس خالي و
گيلاس هاي سرخ لبانت چشيدني است
با من بمان که این همه شور و و ترانه را
این مستی و خرابی امشب پریدنی است
انگورهاي نارس اين تاك خمیده دل
تنها در آفتاب نگاهت رسيدني است
چون نقش روي ماه تو بر بوم آسمان
ناز تو با تمام تمنا كشيدني است
آقا ! بزن به گرد تنم حلقه با دو دست
تا ساقه هاي گندم عمرم خميدني است
نظرات شما عزیزان:
