از در درآ درآ که دلم بی قرار توست
گلزار من شکفته ی ابر بهار توست
ای روشنایی سحر ای لطف صبحدم
بیدار چشم شب همه در انتظار توست
پنهان نمی شوی که تویی نور آفتاب
در پرده ای و ماه همان پرده دار توست
در پرده تیغ آتش خورشید کی ش؟
در این کبود سرد شکاف از شرار توست
اجر شکیب دشت بر ایام سرد دی
گل خند و خنده های بلند هزار توست
ای گوهری دل که تویی هان نگاه کن
این آبدار لعل دل من نثار توست
نظرات شما عزیزان:
پیراهنم، عطر تنت را دوست دارد
پیراهنم وقتی که می آیی سراغش
آغوش گرم و ایمنت را دوست دارد
پیراهنم، شب در اتاق گفتگومان
پیراهن از تن کندنت را دوست دارد
پیراهنم، چشمش تو را خیلی گرفته
نامرد، چشم روشنت را دوست دارد
خیلی حسودست و تو را از چشم مردم
پیداست... پنهان کردنت را دوست دارد
پیراهنم، دلتنگ میگردد برایت
تنگ غروب، دیدنت را دوست دارد
آهسته در گوشَت بیا چیزی بگویم...
پیراهنم، پیراهنت را ...