مثل نفس کشیدن
بی آنکه بدانم به تو می اندیشم
افکار من آزادند به هر کجا که می خواهند بروند
و عجیب است که همه راهشان به سوی توست
و این حس را به من می دهند که می خواهم با تو باشم
و چه جایی امن تر از چشمانت، قلبت و آغوشت؟!
چیزی وجود ندارد که من بیشتر از با تو بودن بخواهم
دنیا را از دست می دهم و تو تمام دنیای من می شوی
به هر سمتی که می روم به تو می رسم
فکر کردن به تو گداری ست برای عبور از طوفان تنهائی
وقتی به تو می اندیشم تمام رؤیاها به دنبالم می افتند
و فاصله چیزی نیست جز باغ هایی که در آن گل های اشتیاق می روید
چیزی بالاتر از این نیست که من سبب خوشبختی تو باشم
و تو کلید دار تنها گنجینۀ دنیا
... تو در قلب من
هر روز ِ بی تو مثل یک روز ِ بی خورشید است، نفسم می گیرد!
تو را با قلبم می بینم و با روحم می بوسم.
نظرات شما عزیزان: