ای كاش عذاب نرسیدن به نگاهت
آن وعده ی نادیده كـه دادند نباشد
یک بار تـــو درقصــه ی پرپیـــچ و خــم ما
آن كس كه مسافر شد و دل كند نباشد
آشوب،همان حس غریبی ست كه دارم
وقتـــی كه بــه لب های تو لبخند نباشد
درتک تک رگهای تنم عشق تو جاریست
در تک تک رگــــهای تـــو هر چند نباشد
وقتی كه قرار است كنار تو نباشم
بگذار زمـــان روی زمین بند نباشد...
نظرات شما عزیزان: