نگاهت را گره بزن
به هر لحظه من
حس امنیت می گیرم
وقتی تو درگیر منی!
نظرات شما عزیزان:
کنجِ لبهایِ تو ، گم کرده دلم را ، دهنم
کاشکی درشبِ چشمانِ تو ، پیکی بزنم
این محال است فراموش کنم زود تورا
عطرِ موهایِ تو آمیخته با پیرهنم
آخرین خاطره ات مونس جانم شده است
تَبِ دستانِ تو برپهنه ی سردِ بدنم
بیخودی خسته وبی حوصله ام کرده همین
که نشد ازهوسِ عاشقی ات دل بکنم
شعله ی عشقِ تو درجانِ من آتش زده است
همچنان آتشِ شمشیرِ عرب در وطنم
درپریشانیِ این شهرِ پراز آهن و دود
آن که تا آخرِ عمرش به تودلبسته منم
آرزو می کنم آن لحظه که باید بروم
بدهی روسری ات را بکنندش کفنم
پاسخ: بگذارسر به سینه ی من تا که بشنوی.... آهنگ اشتیاق دلی درد مند را ....شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق.... آزار این رمیده ی سر در کمند را ....بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت... اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست.... بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان .....عمریست در هوای تو از آشیان جداست .....دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام .....خواهم که جاودانه بنالم به دامنت .....شاید که جاودانه بمانی کنار من .....ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت .....تو آسمان آبی آرام و روشنی..... من چون کبوتری که پرم در هوای تو .....یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم .....با اشک شرم خویش بریزم به پای تو... بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح .....بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب..... بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند ......خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب..... عزیز دلم فدای وجودت، با تمام وجودم دوستت دارم ومی پرستمت.