من می خواهمت
و این خواستن درد کمی نیست!
…
درد کمی نیست
چون گاهی خواستن، توانستن نیست
می خواهمت بیشتر از جانم...
نظرات شما عزیزان:
بعضی از این دردها آغوش میخواهد فقط
حرف نه، گاهی دل من گوش میخواهد فقط
دلبری کن گاه گاهی، نازکن من میخرم
دل تورا سرمست و بازیگوش میخواهد فقط
جامه غم کهنه شد دیگر درش آورده ام
شادی ام را دوختم تنپوش میخواهد فقط
مینویسم شعر از رسم و رسوم عاشقی
عاشقی سرگشته و مدهوش میخواهد فقط
سخت بیمار توام، یک جرعه از عشقت بریز
بی اثر شد قرص، دل دمنوش میخواهد فقط
گریه هایم طعنه زد بر ابر، دیگر قلب من
زیر باران خوشی ها دوش میخواهد فقط
سقف مینا فام این کشور ندارد سلطنت
زود برگرد این ایالت بوش میخواهد فقط
آمدی روزی اگر اینجا ز من چیزی نپرس
بعضی از این درد ها آغوش میخواهد فقط
پاسخ: از تو دورم من و دیوانه و مدهوش توام♧
آنچنان محو تو گشتم که در آغوش توام♧
یکدم از دل نبرم یاد دلاویز تورا♧
گرچه چون عشق جدا گشته و مدهوش توام♧
نگه گرمم و در چشم سخنگوی توام♧
هوس بوسه ام و در لب خاموش توام♧
همچو اشکی که ز جان ریخته در دامن تو♧
چون صدایی که ز دل خاسته در گوش توام♧
پای تا سر همه طوفانم و آشفتگیم♧
بحر پر موجم و عمریست که در جوش توام♧
گرچه در حسرتم از دوری برق نگهت♧
زنده با یاد تو و گرمی اغوش توام♧
در دل این شب تاریک که چون بخت منست♧
تا سحر منتظر صبح بناگوش توام ♧
خاطر نازکت آزرده شد از خاطر من♧
بار سنگینم و آویخته از دوش توام