اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست!
کافی نیست؟!
منتظری چه اتفاقی بیافتد؟!
اینکه دیگر در اتاقم
پشت دریچه تنهایی ام
زیربالش همیشه خیس ازگریه ام
هوای تازه ندارم کافی نیست؟!
اینکه از چشم های شب زده ام به جای
باران برف ببارد؟!
اینکه ستاره ها در آسمان
برای نیمه شبم راه باز کنند؟!
اینکه تمام پروانه ها و پرستوهای سرگردان
بعد دعاهایم آمین بگویند؟!
نه عزیز دلم
هیچ اتفاقی مهمی نمی افتد ...
جز پژمردن چشم های قهوه ای من ...
جزبه خاک افتادن ساقه های احساس بچه گانه ام ...
جز ترک خوردن شیشه اعتماد عجیبم ...
منتظری بمیرم تا بیایی؟!
نظرات شما عزیزان: