با چشمهای تو
می توانم
آنسوی دیوار فردا را ببینم .
با دستهای تو
بالا می روم
-نردبانی که مرا به خورشید می رساند-
با لبهای تو
طعم هر چه صدا ،
هرچه سکوت را
خواهم چشید .
با "تو"
-حضرت فاصله های طی نشدنی-!
"من"
کسی می شود که
خودم را هم شگفت زده می کند !
حالا اگر"تو"نباشی
" من" از هم متلاشی می شود!
دیگر نه قلبی می ماند
نه حوصله ای
" من "می میرد!
نظرات شما عزیزان: