بار دیگر تمام خستگی ام را
در کوچه پس کوچه های یادت فریاد می زنم .
همه نبودنهایت را با خودم تکرارکنان زمزمه می کنم
و شکوه صمیمی لبخندت را بر آستان دلتنگی هایم می آویزم .
هر روز بارها و بارها
بی آنکه خواب نازک پلکهایت را پریشان کنم ،
با ساده ترین واژه عاشقانه تو را به نام می خوانم
و تو تمام حسرت نگاه صادقم را
به غربت واژه ها پیوند می زنی؛
و مرا در اندوه رخوتناک لحظه های نداشتنت
جا می گذاری ...
نظرات شما عزیزان: