احساسِ خوشم با توست، ابراز کنم ؟ یا نه
مجنونی این دل را ، آغاز کنم ؟ یا نه
با یک نظر از چَشمت، مهرَت به دلم افتاد
ارباب دلم هستی ،در باز کنم ؟ یا نه
از شوق تو در شعرم طناز ترین هستم
در شعر برای تو ، کم ناز کنم ؟ یا نه ...
دلبر تو اگر باشی ، شاعر تَرَم از سعدی
با وصف تو در شعرَم، اعجاز کنم ؟ یا نه
بی عشق اگر باشم ، گمنام ترین هستم
با عشق تو نامم را ، احراز کنم ؟ یا نه
پروانه ام و شمعی ، در خواب خوشی هستم
بیدار شوم آیا ؟ پرواز کنم ؟ یا نه
در بازی چشمِ تو ، تسلیم ترین شاهم
در بندِ رُخَت خود را ، سرباز کنم ؟ یا نه
باید چه کنم با دل؟ در مکتب عشق تو...
با عاشقی ام دل را ، ممتاز کنم ؟ یا نه....
نظرات شما عزیزان:

بی تو اگر باشد دلم چیزی ندارم
لبریزم امشب از تمام بی کسی ها
مثل غزلهای دلم بی اعتبارم
در انتظار دیدنت هر لحظه بی تو
مرگ تمام لحظه ها را می شمارم
هر چنددر ناباوریها ماندگارم
اما بگو در خلوتت پا می گذارم
برگرد تا شوق نگاهم را ببینی
باور کنی من تا ابد در انتظارم
بگذار تا رنج نگاهم را بگویم
رنجی که از دوری تو در سینه دارم
تنها امید بودنم ای هستی من
با من بمان مفهوم آرام و قرارم
این بوده حرف آخرم مثل همیشه
من آرزو دارم که تو باشی کنارم
یک لحظه بنشین و ببین جان دادنم را
وقتی تو را پای جانم دوست دارم