تو را نفس می کشم
دلتنگ توأم
و قطره قطره ی اشکم
دانه دانه ی پرنده هایی ست
که از قفس دلم
رها می شوند
چیزی در درونم
فرو می ریزد
خالی می شوم
شور می گیرم
مست می شوم
عشق می نوشم
و در نزدیک ترین دور دنیا
همین جا
در حصار بی قراری های هر روزم
تو را نفس می کشم....
نظرات شما عزیزان: